پول توجیبی

پول توجیبی


 و تجربه های شیرین مستقل شدن نوجوانان


دیروز؛ یادم هست هفت ساله که بودم و تازه به مدرسه می رفتم، پدرم هر روز پنج تومان به من می داد و در هفته جمعاً ?? تومان می توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه ای به آن سن و سال در هفته این قدر پول می گرفت، خیلی احساس پادشاهی می کرد.
هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد



هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد


 


ضرورت وجود مبلغی به عنوان پول توجیبی بحثی است که همواره در میان خانواده ها وجود دارد. اینکه هر خانواده با توجه به توان مالی و نیازهای فرزندان خود در هر سنی مبلغ معینی را ماهانه یا هفتگی در اختیار آنها قرار دهد، برای برآوردن نیازهای ثانویه فرزندان امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.


کارشناسان بر این باورند که چنین مبلغی به هر حال باید به فرزندان تا زمانی که بتوانند نیازهای خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همین پرداخت هم نباید شکل بی رویه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگی و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه کارشناسان بر این امر تأکید دارند که دادن پول توجیبی باید به صورتی باشد که سبب کاهلی در فرزندان نشود.


دکتر فربد فدایی- روان پزشک- برآوردن نیازهای اولیه کودک در سال های نخستین زندگی را یک ضرورت حتمی می داند و می گوید: «این نیازها باید بی چون و چرا برآورده شود، اما در سال های بعد باید برای کودک محدودیت هایی در نظر گرفت و از سوی دیگر به هنگام تهیه لوازمی که مربوط به اوست، از وی نظر خواهی کرد تا بدین وسیله با خرید و پول آشنا شود.»


کودک معمولاً پس از سن سه سالگی واژه من و مالکیت را می آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسی اعتباری که عامل خرید محسوب می شود، از پنج سالگی شکل می گیرد. در سال های پیش از پنج سالگی ذهن فرد آن قدر رشد نیافته که معنای پول را بداند و نیازی هم به پول دادن به کودک نیست.


پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی به هر میزان ضمن آنکه باید پاسخگوی مقداری از نیازهای فرزندان باشد،باید به آنها می آموزد تا برای به دست آوردن آنچه می خواهند بکوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئولیت کنند.


دکتر رضا دولتیار باستانی، پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی را یک ضرورت دانسته و بر این باور است که به دو دلیل باید به فرزند پول توجیبی داد، یکی آموختن میزان مصرف به کودک و کنترل آن که معمولاً کودکان ?-? ساله مصرف بالایی دارند و در صورت در اختیار داشتن پول، همه را تنقلات و چیزهای غیر ضروری می خرند و اگر والدین از این مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثیر روانی بد ِ آن سبب نامحدود شدن خواسته های فرزند می شوند.


این روان شناس و استاد دانشگاه، دلیل دیگر را آموختن مفهوم محدودیت در زندگی می داند و توضیح می دهد: «به پایان رسیدن یک امکان یا موقعیت، به فرزند می آموزد که منابع محدودی در اختیار دارد و باید با پس انداز کردن و برنامه ریزی درست از آنها به بهترین نحو استفاده کند. در نهایت هم می آموزد که اگر برآوردن نیاز امروز را به تأخیر بیندازد، سود خواهد برد.»


میزان پول توجیبی فرزندان با توجه به تمکن مالی هر خانواده متفاوت است و کم یا زیاد بودن آن، گاه نتایج ناخوشایندی را برای فرزندان به ویژه جوانان به دنبال دارد.


ادامه مطلب...

چگونه‌ با نوجوانان‌ سلطه‌ طلب‌ روبرو شویم‌؟

چگونه‌ با نوجوانان‌ سلطه‌ طلب‌ روبرو شویم‌؟

مقدمه‌
ویژگی‌هایی‌ چون‌ پافشاری‌ بر استقلال‌ و دوری‌ از والدین‌، به‌ طور معمول‌ نشانه‌ های‌ رشد سالم‌ کودک‌ و بالغ‌ شدن‌ او هستند. برخی‌ از رفتارهای‌ ویژه ‌ای‌ که‌ در این‌ دوران‌ مشاهده‌ می ‌شوند دستاورد تلاش‌ نوجوان‌ در برخورد با شرایط‌ خاص‌ است‌. کودکانی‌ که‌ قبل‌ از دوران‌ بلوغ‌ به ‌شدت‌ نیازمند خانواده‌ بودند با ورود به‌ سن‌ بلوغ‌ احساس‌ می‌ کنند که‌ دوست‌ دارند مستقل‌ زندگی‌ کنند. نوجوانان‌ در جاده‌ ای‌ که‌ مسیر آن‌ از خانواده‌ تا سرنوشت‌ آینده‌ ی‌ آنهاست‌ تنها هستند؛ آنها از این‌ مسیر گریزی‌ ندارند و اغلب‌ با تأکید بر ارزش‌های‌ رایج‌ بین‌ دوستان‌ خود، نسبت‌ به‌ دوری‌ از ارزش‌های‌ خانوادگی ‌تمایل‌ نشان‌ می‌ دهند. هنگامی‌ که‌ آنها دوست‌ دارند بیشتر اوقات‌ خود را تنها باشند قصد ندارند با این‌ کار به ‌والدین‌ خود توهین‌ کنند بلکه‌ در پی‌ خودیابی‌ هستند؛ هرچند ممکن‌ است‌ در این‌ جستجو در مسیرهای‌ نادرست‌ قرار گیرند.

«معذرت‌ خواهی» اسلحه‌ ی‌ بچه‌هاست‌ و هر لحظه‌ از آن‌ استفاده ‌می ‌کنند. شما باید کاملاً آماده‌ باشید و انتظار آن‌ را داشته‌ باشید. در صورت‌ تخلف‌ و عذر‌خواهی‌ های مکرر، سعی‌ کنید که‌ خواسته‌ های‌ خود را بیشتر کنید و به‌ او بیشتر سخت‌ بگیرید.در دوران‌ بلوغ‌، سطح‌ فکر افراد گسترش‌ پیدا می کند و تعالی‌ می ‌یابد. نوجوانان‌ همزمان‌ با شناختن‌ هویت‌ خود قادر به‌ تفکر انتزاعی‌ هستند. آنها درباره‌ ی‌ مسایل‌ کاملاً جدی‌ فکر می‌ کنند، سؤالاتی‌ چون‌: من‌ که هستم‌؟ چه‌ چیزهایی‌ اهمیت‌ دارند؟ معنی‌ و مفهوم‌ زندگی ‌چیست‌؟ آنها درباره ی‌ جهانی‌ که‌ در آن‌ به‌ سر می ‌برند قضاوت‌ می‌ کنند.


برخورد با نوجوانان‌ باید به‌ گونه‌ ای ‌باشد که‌ به‌ تشدید عصبانیت‌ ، عصیانگری‌ و عناد منجر نگردد. بسیاری‌ از شیوه‌هایی‌ که‌ در برخورد با کودکان‌ کارایی‌ قابل‌ ملاحظه‌ ای‌ دارند در صورت‌ تجویز برای ‌برخورد با نوجوانان‌، مسئله ‌ساز می‌ شوند. والدین‌ باید متوجه‌ باشند که‌ دوران‌ بلوغ‌، دوران‌ انتقال‌ است‌، از این‌ رو باید شیوه‌ ی‌ برخورد  خود را به‌ روش‌ برخورد با افراد بالغ‌ تغییر دهند.

در این‌ زمینه‌ باید محدودیت های‌ خود را مشخص‌ کنید

کنترل‌ والدین‌ بر روی‌ نوجوانان،‌ متأثر از واکنش‌های‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ رفتار نوجوان‌ است. هرکاری‌ که‌ نوجوان ‌انجام‌ می ‌دهد انتخاب‌ اوست‌. والدین‌ به طور طبیعی‌ در چنین‌ مواردی‌ فریاد می ‌کشند، کتک‌ می‌ زنند، گریه‌ می ‌کنند یا نقش‌ یک‌ قربانی‌ را بازی‌ می‌ کنند. در عوض‌ نوجوان‌ به‌ سرعت‌ یاد می ‌گیرد که‌ مهارت‌های‌ خود را در مواجهه‌ با والدین‌ افزایش‌ دهد.

پدر و مادرها با معمای‌ لاینحلی‌ روبرو می ‌شوند که ‌چرا کسی‌ به‌ حرف‌ آنها گوش‌ نمی ‌کند و از آنها فرمان ‌نمی‌ برد.

به ‌دنبال‌ سابقه‌ ی‌ رفتار سلطه ‌طلب‌ نوجوان‌ خود باشید
رفتار قدیمی‌ آسان ‌ترین‌ روش‌ مقابله‌ است‌. شما تصور می‌ کنید که‌ با افزایش‌ فشار به‌ خودتان‌ تا حد مرگ‌، او را مجبور به‌ تجدید نظر خواهید کرد. کمی‌ به‌ عقب‌ برگردید و فکر کنید که‌ او واقعاً به‌ دنبال‌ چیست‌؟ شما به‌ وضوح‌ در خواهید یافت‌ که‌ رفتار او بیانگر خواسته‌هایش‌ است. بچه‌ هایی‌ با طرز فکر منفی‌، به ‌دوستانشان‌ راه‌ و روش‌ تسلط‌ بر والدین‌ را می‌آموزند؛ طبیعی‌ است‌ که‌ او از این‌ روش‌ها برای‌ تسلط‌ بر شما استفاده‌ کند. به‌ کارهایی‌ که‌ او می ‌کند و واکنش‌های‌ خود به‌ کارهای‌ او دقت‌ کنید.

ادامه مطلب...

پدر و مادر و نوجوانان:

پدر و مادر و نوجوانان:
در مقابل هم، یا در کنار هم؟


نار آمدن با نوجوانان برای اغلب بزرگترها کاری دشوار و گاه غیرممکن به نظر می رسد. آنها نارضایتی، سرکشی، و خشم خود را ( که جزو احساسات رایج این دوره هستند) به شیوه ای ناشیانه و گاه به بدترین نحو ممکن بیان می کنند. اما اگر والدین و نوجوانان هر دو یاد بگیرند احساسات خود را با احترام به هم بیان کنند، هر دو از نتیجه کار، راضی تر خواهند بود.


برخی والدین نیز با فرزندانشان مانند قهرمانان رفتار می کنند. موفقیت های فرزندانشان را نهایت لیاقت آنها می بینند. آنها نمی خواهند نوجوانانشان مستقلاً بیندیشند و ممکن است از نوجوانان برای جامه عمل پوشاندن به آرزوهای خود استفاده کنند و اگر فرزندشان همکاری نکند، آسمان را به زمین می دوزند.این که یک نوجوان عصبانی بخواهد اکثر تصمیم ها را خودش بگیرد، تا حدودی خوب است. اگر شما در حال حاضر به برخی از مدیران موفق هم توجه کنید، خواهید دید که آنان نیز مانند نوجوانان شما یک دنده هستند!


یک روان درمانگر می گوید: من بیشتر از همه، نگران بزرگسالانی هستم که در حال حاضر بیشترین آمار خودکشی را به خود اختصاص داده اند. اغلب آنها افرادی بوده اند که در دوران نوجوانی ناراضی و شاکی بوده اما هرگز خشم خود را نسبت به والدین ابراز نکرده و سرکشی نکرده اند. هر وقت نوجوانان از ما عصبانی می شوند، ساده ترین راه این است که حق را به خود بدهیم و از خود بپرسیم: آنها چطور می توانند اینقدر ناسپاس باشند؟ یا اینقدر ناراضی باشند؟ بعد ممکن است بگوییم: من پدر یا مادر او هستم، او فرزند من است؛ من رئیس هستم.


برخی والدین نیز با فرزندانشان مانند قهرمانان رفتار می کنند. موفقیت های فرزندانشان را نهایت لیاقت آنها می بینند. آنها نمی خواهند نوجوانانشان مستقلاً بیندیشند و ممکن است از نوجوانان برای جامه عمل پوشاندن به آرزوهای خود استفاده کنند و اگر فرزندشان همکاری نکند، آسمان را به زمین می دوزند.


برخی والدین از روش تهدید استفاده کرده و در برقرار کردن انضباط زیاده روی می کنند و از آنجایی که همه ما گناهکار هستیم، هر کسی ممکن است گناهش را به حساب اشتباه والدینش بگذارد. نوجوانان ما باید یاد بگیرند که خشم خود را در قالب کلمات مناسب بیان کنند، قرار نیست انتقام گیری نماییم بلکه باید حقایق را به گونه ای محبت آمیز و با احترام بیان کنیم.


یکی از والدین آگاه که فرزند نوجوانش از دست او عصبانی شده بود می گوید: فرزندم از دست من عصبانی است، زیرا به او اجازه رفتن به جایی را نداده ام. من خوشحالم که او بزرگ شده و نظرات خود را بیان می کند، او مرا دوست داشته و به من اعتماد دارد همین دلایل کافی است که خشم خود را با من قسمت کند. اما ترجیح می دادم این خشم را به گونه ای محترمانه تر بیان می کرد.


ادامه مطلب...

چگونگی انتقاد از نوجوانان

چگونگی انتقاد از نوجوانان


از ویژگی های عمده نوجوانی  کسب شخصیت ( تشخص طلبی ) است . به طور کلی شخصیت جنبه بیرونی و اکتسابی دارد ، در حالی که منش جنبه ذاتی و درونی دارد .


« نوجوان دوستدار کسب شخصیت است »


برای رسیدن به مرحله کسب شخصیت باید دو اصل حاصل شود :
1) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندی های خاص در برخورد با دیگران


2) پذیرفته شدن این مهارت ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان


برخی نوجوانان مرحله اول را طی می کنند ولی اگر خانواده و اطرافیان و مراجع قدرت او را نپذیرفتند ، دچار عدم تعادل روانی می شود .


 اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم ، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد.
در جهت کسب شخصیت باید از دو راه به نوجوان کمک کرد :
- روش کسب مهارت ها و توانائی ها را بیاموزد .


- به زبان و رفتار به او بفمهمانیم که او را پذیرفته و درک کرده ایم و شخصیت او قابل پذیرش و احترام است و ما او را به عنوان یک انسان در حال کمال قبول داریم .


در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد. هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم : تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم . روی هم رفته هر انسان دارای نقاط مثبت و منفی شخصیتی است و برای مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شویم سپس اشاره به نقطه منفی نمائیم .


اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنیم و این انتقاد را به تمام شخصیت نوجوان گسترش دهیم انتقادمان ویرانگر و مخرب خواهد بود .


آلپورت می نویسد : انتقاد از دیگران در حکم جراحی شخصیت است .


جراح روانی کسی است که از ویژگی های روانی نوجوانان کاملاً آگاهی دارد و روش صحیح انتقاد را می داند . تشویق به جا و انتقاد صحیح و درست می تواند انسان را متحول نماید .


ادامه مطلب...

چگونگی انتقاد از نوجوانان

چگونگی انتقاد از نوجوانان


از ویژگی های عمده نوجوانی  کسب شخصیت ( تشخص طلبی ) است . به طور کلی شخصیت جنبه بیرونی و اکتسابی دارد ، در حالی که منش جنبه ذاتی و درونی دارد .


« نوجوان دوستدار کسب شخصیت است »


برای رسیدن به مرحله کسب شخصیت باید دو اصل حاصل شود :
1) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندی های خاص در برخورد با دیگران


2) پذیرفته شدن این مهارت ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان


برخی نوجوانان مرحله اول را طی می کنند ولی اگر خانواده و اطرافیان و مراجع قدرت او را نپذیرفتند ، دچار عدم تعادل روانی می شود .


 اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم ، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد.
در جهت کسب شخصیت باید از دو راه به نوجوان کمک کرد :
- روش کسب مهارت ها و توانائی ها را بیاموزد .


- به زبان و رفتار به او بفمهمانیم که او را پذیرفته و درک کرده ایم و شخصیت او قابل پذیرش و احترام است و ما او را به عنوان یک انسان در حال کمال قبول داریم .


در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد. هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم : تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم . روی هم رفته هر انسان دارای نقاط مثبت و منفی شخصیتی است و برای مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شویم سپس اشاره به نقطه منفی نمائیم .


اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنیم و این انتقاد را به تمام شخصیت نوجوان گسترش دهیم انتقادمان ویرانگر و مخرب خواهد بود .


آلپورت می نویسد : انتقاد از دیگران در حکم جراحی شخصیت است .


جراح روانی کسی است که از ویژگی های روانی نوجوانان کاملاً آگاهی دارد و روش صحیح انتقاد را می داند . تشویق به جا و انتقاد صحیح و درست می تواند انسان را متحول نماید .


ادامه مطلب...

....با این همه ، فرزند نوجوانتان شما را دوست دارد!

....با این همه ، فرزند نوجوانتان شما را دوست دارد!



جشن تولد سیزده سالگی فرزند شما نشان می دهد که کودکتان رسماً وارد سنین نوجوانی شده است. بسیاری از رفتارهایی که با نوعی آزادی خواهی دوران نوجوانی  پیوند خورده است، برای شما مشکل ساز هستند. ممکن است این رفتار برای عده ای درست در همین سنین آغاز شود و برای عده ای دیگر دیرتر و حتی امکان دارد برخی از افراد در سنین دهه 20 عمر خود چنین رفتارهایی را نشان دهند. البته از گروه اندکی از جوانان خوشبخت همچنین رفتارهایی سر نمی زند.


آنها آنقدرها هم بد نیستند


 نوجوانان  اغلب به رفتارهای منفی و بیش از همه به بزهکاری و رفتار وحشیانه متهم هستند و بزرگسالان هم به این دو نوع رفتار بیشتر توجه دارند در صورتی که مصرف مواد مخدر، روابط نامناسب و شب ها تا دیروقت بیرون از خانه بودن، تنها بخشی از واقعیت نوجوانی است. تحقیقات نشان می دهند که بسیاری از تصورات کلیشه ای از دوران نوجوانی (مانند بزهکاری و خشونت ) نادرست هستند. ممکن است برخی از نوجوان ها چنین رفتاری داشته باشند اما اکثر قریب به اتفاق آنها اینطور نیستند.



پدر و مادرهای عاقل و آگاه برای فرزند نوجوانشان همانند یک فرد بزرگسال عزت و احترام قائل هستند و می دانند که گاهی اوقات ممکن است برخی از رفتارهایی که که مربوط به کوچکترها است نیز از او سر بزند.تغییرات


همانطور که نوجوان شما به سمت سنین بزرگسالی می رود ممکن است به یکی از روش های زیر رفتارش تغییر کند:


- برخورد با احساس جنسی و توجه به بدن تازه بالغ شده اش.


- فرا گرفتن مهارت های زندگی از طریق حل کردن مشکلات ، تصمیم گیری، ارائه مذاکره و گفت و گو و یا درگیری و نزاع با افراد و به کارگیری بخش انتزاعی فکر.


- ارتباط و دوستی و رابطه با جنس مخالف  (رابطه بزرگسالانه و از روی شعور)


- به کار بردن هویت بزرگسالی خود از طریق مرور یک دوره از تطبیق هویت های مختلف تا ببیند کدامیک از آنها با او تطابق دارد.


- شکل دادن رابطه ای نو و بزرگسالانه با شما که مبنای ارتباط آینده شما با او خواهد بود. شما باید کودکتان را در سنین نوجوانی به سمت بلوغ و بزرگسالی هدایت کنید. زمانی که به شما نشان داد قابلیت آن را دارد که مسئولیت پذیر باشد و بدون اتکای به شما رفتار کند، به تدریج به او استقلال و مسئولیت بدهید.


همچنین او نیازمند یک سری حد و مرزها و قوانین واضح و روشن است. این که چه چیز قابل قبول و پذیرفته شده است باید شفاف باشد. حتی زمانی که او از این قواعد سرپیچی می کند و می خواهد از مرزهای تعیین شده بگذرد.


ادامه مطلب...

قدر دوران نوجوانی را بدانید

قدر دوران نوجوانی را بدانید


این نظر ظاهراً غیر ممکن و تقریباً نوعی تناقض لفظی به نظر می رسد. من معتقدم که اگر سال های


نوجوانی  را به طور کامل از نظر بگذرانیم، حقیقتاً عملی (و عاقلانه) است که به جای نزاع با این دوران، از آن تقدیر کنید.
کلمه کلیدی در این اصل دوران است. اگر شخصی که در حال مطالعه این مطلب است، حداقل بیست ساله باشد و دقیقاً همان آدمی باشد که هنگام نوجوانی بوده است، تعجب خواهم کرد. احتمالاً شما بیش از همه، ارزش ها، دیدگاه ها، ظاهر فیزیکی، اخلاق شغلی، اهداف و اولویت های خود را تغییر داده اید. خود من وقتی به گذشته می نگرم هیچ شباهتی بین نوجوانی و حال خود نمی یابم. هم متفاوت به نظر می رسم و هم متفاوت عمل می کنم و در مجموع همه چیز در زندگی من تغییر کرده است. حالا دیگر هم من و هم شما با گذشته فرق کرده ایم. وقتی به گذشته نظر می کنیم، آن را دورانی سپری شده می یابیم.


پس چرا، اگر می دانیم که این دوران صرفاً یک مرحله بوده است، این چنین حساس می شویم؟ می توان چنین پاسخ داد که شاید تا اندازه ای فراموش کرده ایم که


نوجوانی  صرفاً یک دوران است. از آن بیم داریم که رفتار و مسیر زندگی پانزده سالگی ما دائمی، مانند نقشی بر سنگ باشد. نوجوانان فاقد ایمان لازم هستند. جوانان امروز فقدان ایمان را حس می کنند و این مطلب به اعتقاد من در بروز بعضی از مشکلاتی که مشاهده می کنیم، مؤثر است. منظور من آن نیست که اگر نوجوان شما با خود درگیر است شما مقصر هستید. اما مطمئن هستم که ما می توانیم کارهایی برای ایجاد بهترین بازدهی و کاهش احساس ناتوانی و درماندگی در آنها انجام دهیم.


 اگر به جای آنکه دوران نوجوانی را امری دائمی فرض کنید، آن را مرحله ای گذرا بدانید، بعضی از درگیری های شما با خودتان کاهش می یابد و آسان می گردد.فکر کنم یکی از دلایلی که من بدون آنکه آسیبی ببینم از این دوران به سلامت جستم، احساس پذیرش


والدین  و ایمان شخصی ام بوده است. گویا آنها می دانستند که اشکالی در کارم نیست (حتی زمانی که خودم نمی دانستم) و این که هیچ عیب و ایرادی در کار من نبود، زیرا من فقط به عنوان یک نوجوان با خود و دیگران درگیر بودم. علیرغم این واقعیت که رفتار من به هیچوجه کامل نبود، می دانستم که آنان قدر مرا می دانند. اعتماد آنان، قدرت سپری کردن این دوران را به من می داد.


ادامه مطلب...