اسکیزوفرنی بیمارئی روان پریشانه( پسیکوتیک) با علت ناشناخته و تظاهرات متفاوت است که با علایم مثبت و منفی (نقص ـ deficit) مشخص میگردد. اگرچه اسکیزوفرنی یک اختلال شناختی نیست، ولی اغلب باعث نقصهای شناختی میشود. علایم اسکیزوفرنی به شکل سوئی بر تفکر، احساس، رفتار و عملکرد اجتماعی و شغلی تأثیر میگذارد.
این بیماری معمولاً مزمن است و دورهای را که شامل یک مرحله پیشدرآمد (prodromal)، یک مرحله فعال و یک مرحله باقی مانده است، دربرمیگیرد. مراحل پیشدرآمد و باقیمانده با شکلهای ضعیفشده علایم فعال مثل عقاید عجیب و تفکر سحرآمیز و نیز نقص در مراقبت از خود و ارتباطهای بینفردی مشخص میشود.
اسکیزوفرنی بهعنوان یک اختلال مغزی شناخته شده، که با اختلال ساختمانی و عملکردی همراه و در مطالعات تصویربرداری عصبی قابل رؤیت است و جزء ژنتیک آن هم در مطالعات دوقلوها مشاهده شده است.
تاریخچه
اسکیزوفرنی برای اولین بار به شکل رسمی توسط روانپزشکی بلژیکی بهنام بندیکت مورل (Bendict Morel) شرح داده شد که این بیماری را جنون زودرس demence precoce نامید.
امیلکرپلین (Emil Kraepelin) که یک روانپزشک آلمانی بود، اصطلاح جنون جوانی dementia praecox را برای گروهی از بیماریهائی بهکار برد که در نوجوانی شروع و به زوال عقل ختم میگردد.
یوگن بلویلر (Eugen Bleuler) روانپزشک سوئیسی اصطلاح اسکیزوفرنی را معرفی کرد. هیچ علامت یا نشانهای پانوگنومیک بیماری نیست، بلکه گروهی از یافتههای مشخص نشاندهنده تشخیص میباشد. اسکیزوفرنی یک بیماری مزمن، حاد و ناتوانساز است. در حدود یک درصد جمعیت در طول حیاتشان دچار این بیماری میشوند.
شیوع سنی و جنسیتی
• اسکیزوفرنی در مردان و زنان به یک نسبت وجود دارد.
• اسکیزوفرنی غالباً در مردان در سنین پایینتر، معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بیست سالگی، بروز میکند.
• اسکیزوفرنی عموماً در زنان در سنین بیست یا اوایل سیسالگی بروز میکند.
• کودکان بعد از 5 سالگی ممکن است دچار اسکیزوفرنی شوند امّا بروز آن قبل از دوران بلوغ بسیار نادر است.
علائم و نشانههای اولیه
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
بررسی رابطه اختلال کروموزومی کلاین فلتر با بزهکاری
اشاره:
کروموزوم عنصر اصلی هر سلول می باشد که تعداد آنها در هر سلول 23 جفت یا 46 عدد می باشد. نیمی از آن ، از طریق مادر و نیمی دیگر از پدر دریافت می شود و بدین ترتیب مجموعا 46 کروموزوم در تشکیل نطفه دخالت دارند. از تعداد 23 جفت کروموزوم درهر سلول، 22 جفت متشابه اند که اتوزوم نامیده می شوند و فقط یک جفت که در تعیین جنسیت نقش دارند متفاوتند که کونوزوم نامیده می شوند.
اختلالات کروموزومی درهر فرد ممکن است به صورت های گوناگون در جفت های مختلف ظاهر شود و ناراحتی ها و ناهنجاری هایی در کودک به وجود آورد. مثلاگاهی اختلالاتی در جفتهای سیزده و هجده پدید آمده و کروموزومی بر جفتها افزوده می شود و در نتیجه عیوب فراوانی، در اعضای داخلی و خارجی طفل مانند برخی ناهنجاریها و عوارض داخلی ایجاد می کند.
به طورکلی کروموزومی که از طرف مادر منتقل می شود، همیشه از نوع «x» می باشد و کروموزومی که از ناحیه پدر انتقال می یابد امکان دارد «x» و «y» باشد. چنانچه کروموزوم انتقالی پدر«y» باشد با ترکیب «x»مادر، به صورت «xy» درآمده که جنسیت طفل پسر خواهد بود و اگر کروموزوم انتقالی پدر از نوع «x» باشد با ترکیب «x»مادر، فرمول «xx» به وجود می آورد که فرزند دختر خواهد شد.
افرادی که فرمول کروموزومی آنها به صورت«xxy» یعنی دو کروموزوم «xx»و یک کروموزوم «y» دریافت کرده اند به سندروم کلاین فلتر مبتلاهستند، وجود سندروم کلاین فلتر به صورت «xxy» یا «xxxy» و حتی «xxxxxxy» یافت گردیده.
بررسی های وسیع موزیه، کورت براون، نیلسن و هونتر اثبات کرد که نفوذ قدرت سندروم کلاین فلتر در ایجاد حالت ضداجتماعی و رفتارهای نابهنجار تا حدود %36 افراد مبتلابه بیماری کلاین فلتر حالت ضد اجتماعی دارند. جرم مبتلایان به سندروم کلان فلتر بیشتر جرایم جنسی و آدمکشی است. فورسمن، هامبرت، موزیه و کازی در اثر مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که سندروم کلاین فلتر در نزد مجرمان بیشتر از مردمان عادی دیده می شود و حدود 10 تا 32 درصد بزهکاران به آن دچار هستند؛ در حالی که %23 از مردم عادی فقط به آن مبتلایند.
کلید واژه
-1 بزه : پدیده ای که در اجتماع انسانها شکل گرفته؛ رفتاری که برخلاف قوانین و مقررات و هنجارهای یک جامعه، از افراد آن سرزند یا رفتاری مخالف مصالح اجتماع به عقیده دورکیم، بزه با ساخت جامعه و فرهنگ خاص آن جامعه ارتباط مستقیم دارد و چون جرم نتیجه جریانهای گروهی و جمعی است وجود ارتباط آن با ساخت اجتماع دائمی است از این جهت جرم نباید به صورت مجرد و به خودی خود تجربه و تحلیل شود بلکه باید در اجتماع و فرهنگ خاص و در زمان و مکان مورد مطالعه قرار گیرد.(1)
-2 کروموزم: کروموزم یک کلمه یونانی است و از دو قسمت -1 کروما به معنی رنگ و -2 زوما: یعنی جسم تشکیل شده است.(2)
کروموزوم عبارت است از واحد اصلی سلول که جایگاه واحدهای اصلی صفات و خصوصیات حیاتی، به نام «ژن» می باشد. (3)
در داخل سیتوپلاسم قسمت متراکم و سختی وجود دارد که آن را هسته می نامند و تمام آن تقریبا به وسیله اجسام مادی به نام ژن که تعداد آنها بسیار می باشد و کروموزوم ها را به وجود می آورد ساخته شده است.(4)
-3 سندرم کلاین فلتر: یک نوع اختلال کروموزومی در مردان؛ وجود کروموزوم اضافی x با فرمول «xxy» یا «xxxy یاxxxxxy» ، که خصوصیات آن کوتاهی فوق العاده قد، عقب افتادگی دماغی، ضعف، بروز نکردن بلوغ و در نتیجه عنن می باشد. (5)
نگاهی به دیدگاه چند دانشمند در مورد تاثیر وراثت
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
روانشناسى دین و نقش دین در سلامت جسم و روان(1)
اشاره
آنچه در پى مىآید ترجمه دو مقاله از کتاب دائرةالمعارف روانشناسى و علم رفتار کورسینى مىباشد. در مقاله اول به روانشناسى دین و در مقاله دوم به نقش دین در سلامت جسم و روان پرداخته شده است. نویسنده مقاله اول G.R. Collins و نویسنده مقاله دوم T. E. Woodsمىباشد. به دلیل ارتباط تنگاتنگ این دو موضوع، هر دو در یک مقاله درج شدهاند.
الف.مذهبوروانشناسى(2)
چرا برخى از مردم داراى اعتقادات عمیقا مذهبى هستند، در حالى که عدهاى دیگر هیچ اعتقادى به خدا ندارند و هیچگاه در مراسم مذهبى شرکت نمىکنند؟ چرا برخى از مردم پیرو کلیساى پرسبیترى (Presbyterian) هستند، در حالى که برخى دیگر، پیرو کلیساى اسقفى(3)، پنتکاستل Pentecostal))، کاتولیک، یا بودایى مىباشند؟ به چه دلیل، بعضى از معتقدان داراى تجارب هیجانى مذهبى سطح بالایىاند، در حالى که برخى دیگر مذهب را به عنوان یک «عادت ملالآور» تلقّى مىکنند؟ چرا عدهاى از مردم با کمک گرفتن از عقاید مذهبىشان تسلّى مىیابند و مورد حمایت قرار مىگیرند، در حالى که عدهاى دیگر در احساس گناه و خود سرزنشگرى(4) شدید فرو رفتهاند؟ مذهب چه نقشى در سلامت روان، روان درمانگرى، پالایش ارزشها(5) و رفتار افراد ایفا مىکند؟
اینها برخى از موضوعات جالب براى روانشناسانى هستند که درباره مذهب مطالعه مىکنند. با آنکه بسیارى تلاش کردهاند «روانشناسى دین»(6) را تعریف کنند، اما شاید تعریف روبرت اچ. تاولس (Robert H. Thouless)، استاد دانشگاه کمبریج، بهتر از بقیه تعاریف ارائه شده باشد. او در کتاب مقدّمهاى بر روانشناسى دین(7) مىنویسد: «مطالعه روانشناختى مذهب در جستوجوى آن است که با به کار بردن اصول روانشناختى به دست آمده از مطالعه رفتار غیرمرتبط با مذهب، رفتار مذهبى را بشناسد.» در این رشته، روشهاى روانشناختى نه تنها به منظور مطالعه رفتار مذهبى، بلکه همچنین براى مطالعه نگرشها، ارزشها و تجارب افرادى که به وجود و تأثیر خدا یا دیگر نیروهاى معنوى معتقدند، مورد استفاده قرار مىگیرد. هرچند روانشناسى دین در بعضى مواقع، پدیدههاى فراروانشناختى(8) را مورد بررسى قرار مىدهد، با این حال، روانشناسى دین بیشتر بر اَشکال سنّتىتر تجربه دینى، مانند دعا، روى آوردن به دین، تجارب عرفانى، عبادت و شرکت در انجمنها و مراسم مذهبى، تأکید مىکند. روانشناسى دین، همچنین موضوعات مشاورهاى را مورد بررسى قرار مىدهد، اما بیشتر با درک و فهم رفتار یا تجربه مذهبى سر و کار دارد و به ندرت به مشاوره مذهبى و دیگر رویاوردهاى مذهبى به درمانگرى مىپردازد.
از لحاظ تاریخى، روانشناسى دین در اوایل این قرن (قرن بیستم) با شور و اشتیاق فراوان آغاز گردید و در طول پنجاه سال پس از تولد رفتارگرایى، تقریبا خاموش گردید، و اخیرا به عنوان یک رشته پژوهشى موجّه و قابل احترام براى روانشناسان، مجددا ظهور کرده است. بخش 36 انجمن روانشناسى امریکا(9) یک گروه جالب توجه براى «روانشناسانى است که به موضوعات دینى علاقهمند مىباشند.» در کمتر از ده سال، این بخش به سرعت رشد و توسعه یافته است، به گونهاى که تعداد روزافزونى از روانشناسان توجه خود را به شناخت رفتار و تفکر مذهبى معطوف کردهاند.
هرچند فروید دین را یک «توهّم»،(10) «روانآزردگى جهانى»(11) و «مخدّر»(12) توصیف مىکند که امید دارد انسانها بر آن غلبه کنند (آینده یک توهّم)، با این وجود، وى علاقه شدیدى به رفتار مذهبى داشت و مقالات متعدد و سه کتاب مهم درباره این موضوع نگاشته است. در اوایل ظهور جنبش «روان تحلیلگرى»،(13) یونگ (Jung, C.G)، آدلر (Adler, A)و دیگران، به مطالعه مذهب، اغلب از یک چشمانداز کمتر انتقادى و بیشتر تأکیدکننده ارزش روانشناختى عقاید کلامى ادامه دادند.
در ایالات متحده امریکا، مطالعه مذهب، یک شاخه مهم از روانشناسى عمومى اولیه شمرده مىشد. براى مثال، جى استنلى هال (G. Stanly Hall)، یک مربّى برجسته، سردمدار روانشناسى کودک و اولین رئیس «انجمن روانشناسى امریکا» مىباشد. او با هوشیارى، روشهاى علمى را براى مطالعه دین به کار برد، مجله روانشناسى مذهبى(14) را پایهگذارى کرد، و در سال 1917 کتابى تحت عنوان عیسى مسیح در پرتو روانشناسى(15) منتشر نمود. کار مشهورتر و بسیار مؤثرتر، سخنرانىهاى ویلیام جیمز (William James) در گیفورد (Gifford) است. این مجموعه سخنرانى در سال 1902 در قالب کتابى تحت عنوان گونههاى تجربه مذهبى چاپ و منتشر شد. کتاب جیمز احتمالاً تنها بررسى روانشناختى سنّتى مذهب مىباشد.
با ظهور رفتارگرایى، روانشناسى دین، به عنوان یک حوزه تحقیق براى روانشناسان، به سرعت افول کرد. رفتارگرایى با منطق ساده و جذّاب خود، روانشناسى را از مطالعه موضوعات پیچیدهاى مانند تأثیر عقاید، رشد و تحوّل معیارهاى اخلاقى و دلایل درگیر شدن افراد در رفتار مذهبى، منحرف نمود. تنها تعداد اندکى از نویسندگان روانشناسى (از جمله آلپورت "Allport, G.W"، آش "Asch"، مورر"Mowrer"، میل "Meehl"، مازلو "Maslow,A"، فروم"Fromm,E"، منینگر "Menninger") کتابها یا مقالههایى درباره رفتار مذهبى نگاشتند. این امر این رشته را تا نو پدیدآیى اخیر آن به عنوان یک رشته فرعى مهم روانشناسى زنده نگه داشت.
هر تلاشى براى تقسیم روانشناسى دین به حوزههاى کوچکتر مورد علاقه، بدون تردید، کارى سلیقهاى است. با این وجود، ما مىتوانیم نتیجه بگیریم که روانشناسانى که در این رشته فعالیت مىکنند به موضوعات گوناگونى مىپردازند؛ از قبیل روششناسى،(16) خاستگاههاى روانشناختى دین، رشد و تحوّل مذهبى، تجربه دینى، پویایىهاى رفتار مذهبى، دین و رفتار اجتماعى، تلاشهایى که براى ادغام روانشناسى والهیّات با یکدیگر انجام مىگیرند، و نظریههاى روانشناختى دین.
برخى از زمینههاى مورد علاقه
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
روانشناسى دین و نقش دین در سلامت جسم و روان(1)
اشاره
آنچه در پى مىآید ترجمه دو مقاله از کتاب دائرةالمعارف روانشناسى و علم رفتار کورسینى مىباشد. در مقاله اول به روانشناسى دین و در مقاله دوم به نقش دین در سلامت جسم و روان پرداخته شده است. نویسنده مقاله اول G.R. Collins و نویسنده مقاله دوم T. E. Woodsمىباشد. به دلیل ارتباط تنگاتنگ این دو موضوع، هر دو در یک مقاله درج شدهاند.
الف.مذهبوروانشناسى(2)
چرا برخى از مردم داراى اعتقادات عمیقا مذهبى هستند، در حالى که عدهاى دیگر هیچ اعتقادى به خدا ندارند و هیچگاه در مراسم مذهبى شرکت نمىکنند؟ چرا برخى از مردم پیرو کلیساى پرسبیترى (Presbyterian) هستند، در حالى که برخى دیگر، پیرو کلیساى اسقفى(3)، پنتکاستل Pentecostal))، کاتولیک، یا بودایى مىباشند؟ به چه دلیل، بعضى از معتقدان داراى تجارب هیجانى مذهبى سطح بالایىاند، در حالى که برخى دیگر مذهب را به عنوان یک «عادت ملالآور» تلقّى مىکنند؟ چرا عدهاى از مردم با کمک گرفتن از عقاید مذهبىشان تسلّى مىیابند و مورد حمایت قرار مىگیرند، در حالى که عدهاى دیگر در احساس گناه و خود سرزنشگرى(4) شدید فرو رفتهاند؟ مذهب چه نقشى در سلامت روان، روان درمانگرى، پالایش ارزشها(5) و رفتار افراد ایفا مىکند؟
اینها برخى از موضوعات جالب براى روانشناسانى هستند که درباره مذهب مطالعه مىکنند. با آنکه بسیارى تلاش کردهاند «روانشناسى دین»(6) را تعریف کنند، اما شاید تعریف روبرت اچ. تاولس (Robert H. Thouless)، استاد دانشگاه کمبریج، بهتر از بقیه تعاریف ارائه شده باشد. او در کتاب مقدّمهاى بر روانشناسى دین(7) مىنویسد: «مطالعه روانشناختى مذهب در جستوجوى آن است که با به کار بردن اصول روانشناختى به دست آمده از مطالعه رفتار غیرمرتبط با مذهب، رفتار مذهبى را بشناسد.» در این رشته، روشهاى روانشناختى نه تنها به منظور مطالعه رفتار مذهبى، بلکه همچنین براى مطالعه نگرشها، ارزشها و تجارب افرادى که به وجود و تأثیر خدا یا دیگر نیروهاى معنوى معتقدند، مورد استفاده قرار مىگیرد. هرچند روانشناسى دین در بعضى مواقع، پدیدههاى فراروانشناختى(8) را مورد بررسى قرار مىدهد، با این حال، روانشناسى دین بیشتر بر اَشکال سنّتىتر تجربه دینى، مانند دعا، روى آوردن به دین، تجارب عرفانى، عبادت و شرکت در انجمنها و مراسم مذهبى، تأکید مىکند. روانشناسى دین، همچنین موضوعات مشاورهاى را مورد بررسى قرار مىدهد، اما بیشتر با درک و فهم رفتار یا تجربه مذهبى سر و کار دارد و به ندرت به مشاوره مذهبى و دیگر رویاوردهاى مذهبى به درمانگرى مىپردازد.
از لحاظ تاریخى، روانشناسى دین در اوایل این قرن (قرن بیستم) با شور و اشتیاق فراوان آغاز گردید و در طول پنجاه سال پس از تولد رفتارگرایى، تقریبا خاموش گردید، و اخیرا به عنوان یک رشته پژوهشى موجّه و قابل احترام براى روانشناسان، مجددا ظهور کرده است. بخش 36 انجمن روانشناسى امریکا(9) یک گروه جالب توجه براى «روانشناسانى است که به موضوعات دینى علاقهمند مىباشند.» در کمتر از ده سال، این بخش به سرعت رشد و توسعه یافته است، به گونهاى که تعداد روزافزونى از روانشناسان توجه خود را به شناخت رفتار و تفکر مذهبى معطوف کردهاند.
هرچند فروید دین را یک «توهّم»،(10) «روانآزردگى جهانى»(11) و «مخدّر»(12) توصیف مىکند که امید دارد انسانها بر آن غلبه کنند (آینده یک توهّم)، با این وجود، وى علاقه شدیدى به رفتار مذهبى داشت و مقالات متعدد و سه کتاب مهم درباره این موضوع نگاشته است. در اوایل ظهور جنبش «روان تحلیلگرى»،(13) یونگ (Jung, C.G)، آدلر (Adler, A)و دیگران، به مطالعه مذهب، اغلب از یک چشمانداز کمتر انتقادى و بیشتر تأکیدکننده ارزش روانشناختى عقاید کلامى ادامه دادند.
در ایالات متحده امریکا، مطالعه مذهب، یک شاخه مهم از روانشناسى عمومى اولیه شمرده مىشد. براى مثال، جى استنلى هال (G. Stanly Hall)، یک مربّى برجسته، سردمدار روانشناسى کودک و اولین رئیس «انجمن روانشناسى امریکا» مىباشد. او با هوشیارى، روشهاى علمى را براى مطالعه دین به کار برد، مجله روانشناسى مذهبى(14) را پایهگذارى کرد، و در سال 1917 کتابى تحت عنوان عیسى مسیح در پرتو روانشناسى(15) منتشر نمود. کار مشهورتر و بسیار مؤثرتر، سخنرانىهاى ویلیام جیمز (William James) در گیفورد (Gifford) است. این مجموعه سخنرانى در سال 1902 در قالب کتابى تحت عنوان گونههاى تجربه مذهبى چاپ و منتشر شد. کتاب جیمز احتمالاً تنها بررسى روانشناختى سنّتى مذهب مىباشد.
با ظهور رفتارگرایى، روانشناسى دین، به عنوان یک حوزه تحقیق براى روانشناسان، به سرعت افول کرد. رفتارگرایى با منطق ساده و جذّاب خود، روانشناسى را از مطالعه موضوعات پیچیدهاى مانند تأثیر عقاید، رشد و تحوّل معیارهاى اخلاقى و دلایل درگیر شدن افراد در رفتار مذهبى، منحرف نمود. تنها تعداد اندکى از نویسندگان روانشناسى (از جمله آلپورت "Allport, G.W"، آش "Asch"، مورر"Mowrer"، میل "Meehl"، مازلو "Maslow,A"، فروم"Fromm,E"، منینگر "Menninger") کتابها یا مقالههایى درباره رفتار مذهبى نگاشتند. این امر این رشته را تا نو پدیدآیى اخیر آن به عنوان یک رشته فرعى مهم روانشناسى زنده نگه داشت.
هر تلاشى براى تقسیم روانشناسى دین به حوزههاى کوچکتر مورد علاقه، بدون تردید، کارى سلیقهاى است. با این وجود، ما مىتوانیم نتیجه بگیریم که روانشناسانى که در این رشته فعالیت مىکنند به موضوعات گوناگونى مىپردازند؛ از قبیل روششناسى،(16) خاستگاههاى روانشناختى دین، رشد و تحوّل مذهبى، تجربه دینى، پویایىهاى رفتار مذهبى، دین و رفتار اجتماعى، تلاشهایى که براى ادغام روانشناسى والهیّات با یکدیگر انجام مىگیرند، و نظریههاى روانشناختى دین.
برخى از زمینههاى مورد علاقه
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>