کودکان بیش فعال

کودکان بیش فعال
امروزه‌ بسیاری‌ از مادران‌ و پدران‌ از شیطنت‌ بسیار زیاد کودکانشان‌ شکایت‌ دارند. آنها اظهار می ‌دارند که‌ فرزندشان‌ مرتب‌ در حال‌ حرکت‌ و فعالیت‌ است‌ و نوعی‌ حالت‌ بی‌ قراری‌ و ناآرامی‌ در او مشاهده‌ می ‌کنند. برخی‌ از این‌ والدین‌ از فقدان‌ تمرکز حواس‌ و ضعف‌ درسی‌ کودک‌ نیز صحبت‌ می‌ کنند. آنها علت‌ این‌ فعالیت‌ بیش‌ از اندازه‌ را نمی ‌دانند و مرتب‌ فرزندشان‌ را مورد سرزنش‌ قرار می‌ دهند. این‌ کودکان‌ بعضاً مورد انتقاد و تنبیه  بسیار زیاد قرار می ‌گیرند. عده‌ای‌ از پدر و مادرها کنترل‌ خود را از دست‌ می ‌دهند و این‌ کودکان‌ را به‌ شدت‌ کتک‌ می‌ زنند یا آنها را تهدید می ‌کنند. در این‌ نوشتار سعی‌ شده‌ است‌ پدیده‌ بیش ‌فعالی‌ در کودکان‌ توضیح‌ داده‌ و راه‌های‌ برخورد مناسب‌ با این‌ حالت‌ ارائه‌ شود.
اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ که‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ کودکی‌ بروز می‌ کند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشکل‌ است زیرا امکان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز کودکان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابکاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است.
بیش ‌فعالی‌ کودکان‌
کودکان‌ بیش ‌فعال‌ - همانگونه‌ که‌ از این‌ عنوان‌ برمی ‌آید- بسیار پرتحرک اند و نمی ‌توانند یک جا آرام‌ بنشینند. آنها اضافه‌ بر ناآرامی‌ بسیار زیاد، نوعی‌ اضطرار و اجبار برای‌ خرابکاری‌ نیز دارند. آنان‌ اشیا را می‌ شکنند یا پرتاب‌ می‌ کنند. همچنین‌ کنجکاوی‌ بسیار از خود نشان‌ می‌ دهند و نه‌ تنها اسباب‌ بازی‌هایشان‌ را خراب‌ می‌ کنند، بلکه‌ اشیاء و وسایل‌ منزل‌ را نیز دستکاری‌ و خراب‌ می‌ کنند. کارهای‌ خطرناک‌ را دوست‌ دارند و ابداً احساس‌ خطر نمی ‌کنند. بنابراین‌ رفتارهایی‌ بی ‌مهابا از آنها سرمی ‌زند. برخی‌ از بزرگسالان‌ آنها را افرادی‌ بی ‌باک‌ و شجاع‌ تصور می ‌کنند؛ در حالی‌ که‌ این‌ رفتارهای‌ بی‌ مهابا نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ احساس‌ خطر واقعی - که‌ یک‌ احساس‌ طبیعی‌ است‌ و بایستی‌ در کودکان‌ وجود داشته‌ باشد - در این‌ بچه‌ ها وجود ندارد. بازی‌ های‌ خطرناک‌ - از جمله‌ بازی‌ با کبریت‌ - و علاقه‌ به‌ وسایلی‌ چون‌ کارد و چاقو نشانه‌ های‌ دیگری‌ از گرایش‌ها و رفتارهای‌ غیرطبیعی‌ این‌ بچه‌ هاست.
کودک‌ بیش ‌فعال‌ احساس‌ خطر نمی‌ کند
کودکان‌ بیش ‌فعال‌ در مورد کارها و اشیایی‌ که‌ به‌ طور طبیعی‌ باید در برابر آنها احساس‌ خطر کنند، خطری‌ احساس‌ نمی‌کنند؛ و اختلالات‌ سلوک‌ در این‌ کودکان‌ بعضاً دیده‌ می‌ شود؛ مثلاً بعضی‌ از آنها رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ دارند یا برای‌ آسیب‌ رساندن‌ به‌ دیگران‌ آنان‌ را تهدید می‌ کنند. ممکن‌ است‌ به‌ حیوانات‌ نیز صدمه‌ بزنند. بعضی‌ دیگر در اعمالی‌ چون‌ سرقت‌ و تقلب‌ و به‌ طور کلی‌ کارهایی‌ که‌ تخلف‌ از قوانین‌ و مقررات‌ محسوب‌ می‌ شود شرکت‌ می‌ کنند.
تمایل‌ به‌ کارهای‌ خلاف‌ و خطرناک‌
این‌ کودکان‌ آچار پیچ‌ گوشتی‌ را داخل‌ پریز برق‌ می‌ کنند؛ اشیاء و وسایلی‌ را که‌ متعلق‌ به‌ خودشان‌ نیست‌ برمی‌دارند؛ تمایل‌ بسیاری‌ به‌ کشیدن‌ سیگار دارند (ته ‌سیگارها را برمی ‌دارند و علاقه‌ به‌ کشیدن‌ آنها دارند) و همچنین‌ گرایش‌ به‌ دروغگویی‌ در آنها بسیار بالاست‌ و اغلب‌ دروغ‌ می ‌گویند. به‌علاوه آنان‌ تمایل‌ به‌ ارتباط‌ با کودکان‌ و نوجوانان‌ بزرگتر از خود دارند. اغلب‌ دوستانی‌ بزرگتر از خود انتخاب‌ می ‌کنند و از مصاحبت‌ با نوجوانان‌ لذت‌ می ‌برند. بسیار مایلند در صحبت‌ها و فعالیت‌های‌ آنان‌ شرکت‌ کنند. همچنین‌ گرایش‌ به‌ کارهای‌ خلاف‌ از جمله‌ دزدی‌ در آنها بسیار زیاد است. به ‌نظر می‌ رسد این‌ کودکان‌ زودتر از حد معمول‌ چشم‌ و گوششان‌ باز می ‌شود و به‌ کنجکاوی‌های‌ بسیار زیاد دچار می‌ شوند.
از لحاظ‌ اجتماعی، کودکان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشکل‌ پیدا می ‌کنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ کنند و از عهده‌ تکالیف‌ مدرسه‌ و سایر کارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.
عملکرد اجتماعی‌ و تحصیلی‌ کودک‌ کاهش‌ می ‌یابد
کودکان‌ بیش ‌فعالی‌ که‌ دچار نقص‌ توجه‌ هستند، در تحصیل‌ با مشکل‌ مواجهند. دامنهِ توجه‌ در آنها بسیار محدود است‌ و به‌ همین‌ علت‌ نمی‌ توانند تمرکز لازم‌ را حین‌ درس ‌خواندن‌ داشته‌ باشند. این‌ کودکان‌ به ‌سرعت‌ حواسشان‌ پرت‌ می ‌شود و به‌ کوچکترین‌ محرک‌ بیرونی‌ واکنش‌ نشان‌ می ‌دهند. در نتیجه‌ عملکرد تحصیلی‌ آنان‌ پایین‌ می‌ آید و در یادگیری‌ دچار مشکل‌ می ‌شوند.
از لحاظ‌ اجتماعی، کودکان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشکل‌ پیدا می ‌کنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ کنند و از عهده‌ تکالیف‌ مدرسه‌ و سایر کارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.
آنان‌ از درگیر شدن‌ با تکالیفی‌ که‌ مستلزم‌ تلاش‌ ذهنی‌ مداوم‌ است، می‌ پرهیزند. اغلب، وسایل‌ خود را گم‌ می‌ کنند و دچار فراموشکاری‌اند. به ‌طور افراطی‌ حرف‌ می ‌زنند و پیش‌ از تمام‌ شدن‌ پرسش‌ها، پاسخ‌ می‌ دهند. منتظر نوبت‌ ماندن‌ برایشان‌ دشوار است‌ و بسیاری‌ اوقات‌ مزاحم‌ کار دیگران‌ می ‌شوند.
والدین‌ چه‌ نقشی‌ در درمان‌ دارند
1. ابتدا باید مطمئن‌ باشیم‌ که‌ فرزندمان‌ واقعاً نشانه ‌های‌ این‌ اختلال‌ را دارد؛ به‌ علاوه‌ تشخیص‌ نهایی‌ توسط‌ متخصص‌ انجام‌ می‌ پذیرد. گاهی‌ والدینی‌ که‌ افرادی‌ بسیار مضطرب‌ و نگران‌ هستند، ممکن‌ است‌ جنب و جوش‌های‌ طبیعی‌ فرزند را دلیلی‌ بر بیش ‌فعالی‌ بدانند. بنابراین‌ در قدم‌ اول‌ بایستی‌ راجع‌ به‌ تشخیص‌ مطمئن‌ باشیم‌ و به فرزندمان برچسب‌های‌ نادرست‌ نزنیم.
2. انرژی‌ اضافه‌ این‌ کودکان‌ باید از طریق‌ فعالیت‌های‌ مثبت، از جمله‌ ورزش‌ کردن، مصرف‌ شود. بهتر است‌ آنها را برای‌ بازی‌ به‌ زمین‌های‌ بزرگ‌ برد و اجازه‌ داد که‌ به‌ فعالیت‌های‌ لذتبخش‌ بپردازند. یا این‌ که‌ روزانه‌ برای‌ پیاده‌ روی‌ آنها را از خانه‌ خارج‌ کرد. در منزل‌ نیز بایستی‌ مسئولیت‌هایی‌ که‌ از لحاظ‌ جسمی‌ قدری‌ بچه‌ها را خسته‌ می‌ کند به‌ آنها بسپاریم‌ تا به‌ این‌ وسیله‌ انرژی‌ بیش‌ از حد آنان‌ گرفته‌ شود. البته‌ خوب‌ است‌ گاهی‌ برای‌ انجام‌ این‌ مسئولیت‌ها جوایزی‌ هم‌ در نظر بگیریم.
3. به‌ خاطر داشته‌ باشیم‌ این‌ کودکان‌ را به‌ هیچ‌ وجه‌ کتک‌ نزنیم؛ زیرا رفتارهای‌ انتقام ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. بهتر است‌ با آنان مؤدبانه‌ و با محبت‌ صحبت‌ کنیم. البته‌ در برخورد با سایر کودکان‌ نیز داشتن‌ رفتاری‌ مهرآمیز و عاری‌ از خشونت‌ لازم‌ است.
4. گروهی‌ از موادغذایی‌ - از جمله‌ کاکائو، شکلات، قهوه، نسکافه، نوشابه‌های‌ رنگی‌ و تنقلات - باعث‌ تحریک ‌پذیری‌ می‌شوند و لازم‌ است‌ تا حد امکان‌ از دادن‌ آنها به‌ بچه‌ ها خودداری‌ شود.
5. خواب‌ شبانگاهی‌ این‌ کودکان‌ موضوع‌ مهمی‌ است؛ آنها باید شب‌ها زودتر به‌ رختخواب‌ بروند. بهتر است‌ والدین‌ برنامه‌ خانواده‌ را به‌ گونه‌ ای‌ مناسب‌ تنظیم‌ کنند و به‌ هر طریق‌ ممکن‌ به‌ کودک‌ بفهمانند این‌ یکی‌ از قوانین‌ خانواده‌ اوست‌ که‌ شب‌ها تا دیروقت‌ بیدار نماند. در همین‌ زمینه‌ توصیه‌ می‌ شود کودک‌ از وسایلی‌ چون‌ کامپیوتر و تلویزیون‌ به‌ صورت‌ افراطی‌ استفاده‌ نکند .
6. چنانچه‌ کودک‌ بیش ‌فعال‌ از لحاظ‌ توجه‌ و تمرکز بسیار مشکل‌ داشته‌ باشد و رفتارهای‌ او موجب‌ اذیت‌ و آزار فراوان‌ شود، بهتر است‌ با روان پزشک‌ کودک‌ و نوجوان‌ مشورت‌ شود تا به‌ صلاحدید او کودک‌ مقداری‌ داروی‌ اختصاصی‌ این‌ اختلال‌ را مصرف‌ کند.
نتیجه ‌گیری‌
اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ که‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ کودکی‌ بروز می‌ کند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشکل‌ است زیرا امکان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز کودکان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابکاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است.
چنانچه‌ این‌ بچه‌ها در سنین‌ کودکی‌ معالجه‌ نشوند، در دوره‌ نوجوانی‌ احتمال‌ این ‌که‌ رفتارهای‌ ضداجتماعی‌ داشته‌ باشند و نیز حالات‌ افسردگی‌  در آنها به‌ وجود آید، بسیار است. بنابراین‌ به‌ والدین‌ توصیه‌ می ‌شود که‌ حتماً در دوران‌ کودکی‌ برای‌ معالجه‌ این‌ کودکان‌ اقدام‌ کنند.

لج بازی کوچکترها و بزرگترها.

لج بازی کوچکترها و بزرگترها.
لجاجت یا لجبازی , رفتار نامطلوبی است که دامنگیر بسیاری از کودکان و بعضا بزرگترها میشود. لجاجت قطعا ارثی و ژنتیکی نیست و اساسا نوعی رفتار اکتسابی و آموخته شده و بیانگر یک مشکل زیستی عاطفی,ناکامی روانی, نا آرامی درونی,فشارهای ذهنی واحساس نا امنی است . بسیاری از مواقع , لجبازی افراد با رفتار پرخاشگرانه و انگیزه تخریب همراه میشود که در این حالات , آسیب پذیری و آسیب رسانی بسیار محسوس و مشهود است. واقع امر این است که ماهیت و زمینه لجبازی بچه ها با کژ اندیشی ولجبازی بزرگترها تا حدود زیادی متفاوت است. علل لجبازی بچه ها عمدتا در نارسایی های زیستی, فشارهای روانی ذهنی, خلا عاطفی و عدم ارائه ا لگوهای رفتاری مطلوب توسط والدین خلاصه میشود, لیکن لجبازی بزرگترها ممکن است ریشه در نظام باورها و بازخوردها, انگیزه های فردی و گروهی, فزون طلبی اقتصادی, اجتماعی وسیاسی و برتری جویی فرهنگی داشته باشد.
لجبازی بچه ها اسا سا در کانون خانواده شکل میگیرد و دراین باره نکات زیر میتواند مورد توجه باشد: کم توجهی یا بی توجهی والدین نسبت به وضعیت حسی, ناراحتیهای جسمانی, بیماری های پنهان , دردهای مزمن, بی اشتهایی غذایی وگرسنگی مداوم, کم خوابی و تهدید و تنبیه کودک, تحقیر و سرزنش کودک , اعمال تبعیض کلامی و ارتباطی , نا امن کردن محیط خانواده برای زندگی پر نشاط کودک, به ویژه با بگوو مگوها , مشاجره ها, دعواها ولجبازیهای والدین و... اما علل اغلب یکد ندگی ها و لجاجت های بزرگترها , علاوه بر نارسایی های زیستی ,عقده های روانی : عبارت از خود کامگی, خود بزرگ - بینی, مقام پرستی, تکبر, زیاده خواهی وفزون طلبی است. از آشکارترین خصیصه های مستکبران این است که گوش شنیدن کلام حق و چشم دیدن رفتار حق طلبانه مستضعفان را ندارند! یا آنکه حق را میشناسند , اما به علت خوی استکباری وخود بزرگ بینی زبان به اقرار آ ن نمی گشایند و بر اندیشه باطل و رفتار زور مندانه خود لجوجانه پا فشاری میکنند.
آری لجاجت, خود محوری, فزون خواهی, مقا م پرستی, شهوت قدرت و حب ریاست از بزرگترین آفات شخصیت انسان متعادل و متعالی و اصلی ترین موانع صلح و صلاح امنیت و آرامش است. پس بیایید با رفتار محبت آمیز نسبت به همدیگر , تمرین گذشت وایثار, مروت, شجاعت اخلا قی, صبوری و منطقی بودن این رفتار را از محیط گرم خا نواده ها دور نماییم.
ناخن جویدن : ناخن جویدن اختلالی می باشد که بیشتر در سنین کودکی و اوایل جوانی اتفاق می افتد اگر چه می توان جویدن ناخن را در همه گروههای اجتماعی مشاهده کرد . این عادت نشانه تهاجم است و اغلب کودکان فقط زمانی که فشار و اضطراب درونی انها زیاد است به جویدن ناخن می پردازند و بعضی ها هم بدون دلیل مشخصی دائماً به این کار مبادرت می کنند جویدن ناخن با مکیدن شصت کاملاً متفاوت است زیرا جویدن ناخن بر خلاف مکیدن شصت یک عادت نیست بلکه وسیله ای است که کودک آن را برای پایین آوردن فشار و اضطراب درونی خود بکار می گیرد عواملی که موجب جویدن ناخن می شود از شخصی به شخص دیگر تفاوت دارد در برخی افراد نوعی مکانیسم دفاعی برای کاهش فشار ها و اضطرابهای روحی و روانی است و در برخی دیگر عکس العمل خصومتی به حساب می آید که از طرف افرادی مانند پدر و مادر کودک بر انگیخته شده است .
جویدن ناخن عادتی است که موجب می شود شخص مبتلا به آن احساس رنج و ناخشنودی کند کودکان و نوجوانان برای ترک این عادت تلاش فراوانی می کنند ولی غالباً کوشش و تلاش آنها بی نتیجه می ماند . محققان و پژوهشگران در چگونگی پیدایش و علت این اختلال اختلاف نظر فراوان دارند اما با این احوال معتقدندکه درمان علامتی ناخن جویدن از قبیل بستن ناخن ، تلخ کردن انگشتان ، تمسخر و تهدید شخص مبتلا، اثر و ارزش درمانی چندانی ندارد .بلکه درمان باید ریشه ای و با درک مسایل مختلف شخص مبتلا صورت گیرد تا او بتواند سازش شخصیتی مناسب و راههای مناسبی ایجاد کرده و با بکار بستن راههای مناسب و قابل قبول تری برای رهایی از تنش و کشش های روحی و روانی تلاش کند
مکیدن شصت :
مکیدن شصت و مشابه آن نظیر مکیدن انگشتان پا در شیر خواری رایج است شروع عادت مکیدن شصت در کودکان از 4 ــ 3 ماهگی است و بلافاصله پس از تولد چنین عادتی در وی شکل نمی گیرد. کودک در سنین شیر خواری اغلب پس از غذا خوردن شصت خود را مک میزند برخی از کودکان به محض اینکه پستانک یا پستان را از دهانش بیرون بیاورند به این کار مبادرت می ورزند . مکیدن شصت یکی از اعمال سازشی اولیه است که کودک به وسیله آن خود را خوشحال می کند
اگر مکیدن شصت در سنین بالا مخصوصاً در سالهای قبل از مدرسه رفتن مشاهده شود نشانه اختلال است . مکیدن شصت در سنین بالا معمولاً شبها قبل از خواب، در موقع گرسنگی ، هنگام تماشای تلویزیون ، بی خوابی و بیماری مشاهده می شود . برای از بین بردن این عادت بعد از دوره شیر خواری استفاده از تنبیه ، تلخ کردن یا بستن شصت ، خجالت ، بی حرکت کردن آرنج و … معمولاً شیوه های بی فایده ای هستندو در بعضی از مواقع موجب تشدید این عادت خواهند شد بلکه بهترین و موثر ترین شیوه آن است که کودک را بطور غیر مستقیم به سمت اصلاح رفتار نامطلوب فوق هدایت کنیم و او را به کارهایی که مورد علاقه اش می باشد وا داریم تا به تدریج این عادت از سر وی بیفتد گاه احساس گرسنگی و نارضایتی های مختلف دیگر موجب می شود که کودک با انگشت مکیدن آشنا شود و یا کودک ممکن است حتی بعد از شیر خوردن به انگشت مکیدن مبادرت ورزد اگر کودک نتواند غریزه مکیدن را از طریق مکیدن شیر از پستان مادر یا پستانک ارضاء کند به شیوه هایی مانند مکیدن شصت و غیره جبران می کند
کودک از 6 ماهگی به بعد استقلال داشتن را احساس می کند و مکیدن انگشت باعث می شود که او احساس امنیت بیشتری کند اگر محبت ها و توجه لازم شما موجب شود که کودک توجه به محیط اطراف خود داشته باشدو با امکانات تازه ای که او را با دنیای جدید پیوند می دهدآشنا شود ، به تدریج کمتر به مکیدن شصت روی می آورد و کم کم آن را ترک می کند .
غریزه مکیدن پس از یک سالگی از بین می رود و اگرکودکی هنوز انگشت می مکد علل مختلفی مانند حسادت ، افسردگی، تغییرات جدید ناخوشایند ، تولد یک بچه جدید ،ترس از والدین ، رفتن به کودکستان و … می تواند داشته باشد . گاهی ممکن است کودک بدون علت به مکیدن انگشت مبادرت کند ، در این گونه مواقع بهترین راه حل این است که توجه کودک را به اسباب بازی یا آنچه در اطرافش می گذرد جلب کنید و با او در فعالیتی شرکت کرده و بیشتر اوقات را با او بگذرانید .
بزهکاری
بزهکاری برخلاف تصور بعضی ها به قرن معاصر اختصاص ندارد وتاریخ آدمی پر از انواع جنایتها یا بزهکاری هاست حتی در گذشته نیز از بزهکاری نو جوانان صحبت شده است . لکن شاید در جهان کنونی است که مطاله علمی بزهکاری نو جوانان مطرح است وافکار وانظار عده بسیارزیادی از دانشمندان علوم انسانی ومردم عادی را به خود متوجه کرده است.دانشمندان ومربیان ازدید تحقیق به مسا له بزهکاری نوجوانان مینگرند و بیشتردر این صدد هستند که عوامل وعلل بزهکاری نوجوانان را کشف کنند وراه حل های مثبت و مساعدی برای پیشگیری ودرمان انها پیدا کنند رهبران گروه و تشکیلات نوجوانان می کوشند با ایجاد باشگاهها ومجامع مختلف از بحران ناراحتی ها ومسائل نوجوانان بکاهند و والدین با نگرانی واضطراب بسیار در پی راه و چاره ای می گردند که فرزندان شان را از خطر فسادو تباهی نجات بخشند در میان سه گروه نامبرده طبعا نتایج تحقیقات روان شناسان جامعه شناسان و دانشمندان  علوم اجتماعی از ارزش علمی و قابل اعتماد بر خوردارند و گروههای دیگر باید از یافته های تحقیقی این دانشمندان استفاده کنند به بیان دیگر هر قدر این محققان مسائل نوجوانان را دقیق تر و عمیقتر مورد بحث وتحقیق علمی قرار دهند و به عوامل موثر پنهانی و تخفیف دهنده بزهکاری نوجوانان بهتر وزودتر دست یابند دو گروه دیگر بهتر میتوانند اقدام های مفید تر وموثرتر بعمل اورند تقریبا میتوان گفت هیچ جامعه ای از نوجوانان بزهکار خالی نیست وتعداد انها ونوع بزهکاری درجوامع مختلف متفات است و هراجتماعی برای مشخص نمودن ایشان اسم و عبارتی رابرایشان رقم زده که کم کم به صورت داغ ننگ در امده است انچه این نوجوانان در ارتکاب ان با یکدیگر شباهت دارند هر سرپیچی از سنتها وقوانین و مقرراتی است که دنیای بزرگسالان انها را معیار پذیرفته و به انها عمل میکنند به عبارت دیگر بزهکاری به ان نوع اعمال و رفتارهایی اطلاق می شود که شورش و تهاجمی است علیه قوانین جزایی.
 خصایص نوجوانان بزهکار:
ازتحقیقی که درباره 500 نفر نوجوان بزهکار و مقایسه آنها با 500 نوجوان سالم بعمل آوردند چنین نتیجه گرفتندکه:
_ میان آن دو گروه تفاوت بدنی یا فیزیولوژیک محسوس وجود ندارد و بنا براین نمی توان نقص عضوی یا بدنی را از خصایص بزهکاران بشمار آورد
_ نوجوانان بزهکار از فقر و عقب ماندگی تربیتی و آموزشی رنج می برند
_ متوسط بهره هوشی نوجوا نان بزهکار غالبا کمتر از نوجوانان سالم است
_ نوجوانان بزهکار از درس و مدرسه متنفر ندو می کوشند از آن در بروند
_ بزهکاران از رمزهای کلامی کافی محرومند, خواندن برایشان دشوار است واز مطالعه استقبال نمی کنند
_ نوجوانان بزهکار اشخاصی نا آرام و بی قرارند, با معلمان و سایر کارکنان مدرسه انس و الفت مطلوب ندارند , به گرد آمدن با همسالان و همگنان بیشتر علاقه نشان میدهند تا با دیگران تا بهتر بتوانند مورد تقلید قرار گیرند
_ نوجوانان بزهکار از نظر شخصیتی اشخاصی هستند بی میل , خصومت آمیز , بد گمان , خود محور , برونگرا و ویرانگر , پر فعال و غیر منزوی بنابراین تفاوتهای اساسی میان نوجوانان بزهکار و عادی در هوش وسلامت نیست بلکه در ناپختگی عاطفی , بی ثباتی و ناکامی است که نا ساز گاری در خانه , مدرسه, جامعه را در بزهکار ایجاد می کنند .

لجاجت و کج خلقی در کودکان

لجاجت و کج خلقی در کودکان
وقتی که کودک راه رفتن و تکلم را بیاموزد، روش های بیان مشکلات هیجانی وی توسعه می یابد. در این حال ممکن است مشکلات هیجانی خود را از راه  تخریب و عدم تحرک و مخالفت جویی و منفی کاری و مانند اینها ابراز کند.
در دو تا سه سالگی کودک گاهی رفتارهایی دارد که مورد قبول خانواده نیست. والدین باید پیروی از مقررات اجتماعی را به کودک بیاموزند . اگر خواسته والدین عاقلانه و متناسب باشد و نیاز کودک به محبت را ارضاء کند ، کودک به تدریج تحت کنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدین شدید و ابراز محبت آنها به صورت صحیحی نباشد ، طفل ممکن است که رفتارهای ناهنجار این دوره را تشدید کند و امکان دارد که این ناهنجاری ها در او تثبیت شوند. طفل خردسالی که از او انتظارات زیادی دارند و یا نسبت به وی محبت کمی ابرازشده به دو شکل واکنش نشان می دهد : اولاً ممکن است نهایت کوشش خود را با توانایی محدودی که دارد، برای انجام تقاضاهای والدین به کار برد و به یک کودک در خود فرو رفته مبدل شود . ثانیاً امکان دارد کودک سرکشی بار آید. سرکش بودن طفل ممکن است به شکل غیر فعال و یا به صورت پرخاشگری باشد.
هرگاه  از طفلی که به شکل غیر فعال سرکش باشد بخواهند تا کاری را انجام دهد، با خوشرویی قبول می کند ولی  به حدی در انجام آن کار تعلل می ورزد که هرگز آن کار انجام نمی شود. در صورتی که بیشتر اطفال سرکش مهاجم آشکارا از دستورات سرپیچی می کنند . ولی در هر دو حال ، والدین نمی توانند به انتظارات خود در مورد کودکشان جامه ی عمل بپوشانند. کودک سرکش مهاجم  در مورد هر چیز که از وی خواسته شود، مخالفت شدید نشان می دهد و به نظر می رسد که مجازات برای چنین کودکی مؤثر نخواهد بود.
او در قبال کوشش هایی که برای اصلاحش به کار می رود، مقاومت نشان می دهد و ظاهراً در برابر خشم والدین بی اعتناست. منفی کاری او به صورت فعالیت های خرابکارانه خود نمایی می کند. به نحوی که اعمال مزبور به مراتب شدیدتر از اعمال کودکانه همسن وسالان وی است . رابطه اش با سایر کودکان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و کشمکش می شود. چنین کودکی بیش از اندازه ، خودبین و قدرت طلب است . کودک غیرفعال سرکش ظاهراً مطیع بوده و در رابطه اش با دیگران اشکالات کمتری به بار می آورد ولی بالاخره به همان نتیجه عدم سازش می رسد ؛ بدین معنی که در حرف تسلیم شده اما درعمل آنچه را که از او خواسته اند انجام نمی دهد. پیوسته موجب ناراحتی والدین می شود ؛ اما به آن اندازه که طفل سرکش مهاجم مورد تنبیه و مجازات قرار می گیرد، او مجازات نمی شود .
لجاجت و کج خلقی
لجبازی کودک ممکن است واکنشی باشد که کودک در قبال کوچکترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. ممکن است مانع کاری که کودک میل دارد انجام دهد، شوند، در این حال کودک تحریک وعصبانی می شود و چیزهایی از این قبیل می گوید: "هیچ کس مرا دوست ندارد . هیچ وقت کسی چیزی به من نمی دهد. اما همه از من انتظاراتی دارند که انجامش از عهده ام خارج است". ممکن است کودک دراین حال خود را به زمین بکوبد ، سرش را به زمین بزند، لگد بزند و توجهی به محیط اطراف نداشته باشد. در عصبانیت های معمولی ، این حالت فقط یکی دو دقیقه طول می کشد و با خسته شدن طفل برطرف می شود و بعد از آن به مدت چند دقیقه به آهستگی هق هق می کند و حتی اغلب ممکن است از حرکتی که کرده و عدم کنترلی که نشان داده است ، پشیمان شود . ولی در حین عصبانیت نمی توان با استدلال طفل را آرام کرد ؛ زیرا در این لحظات تماس کودک با محیط تا حدود زیادی قطع شده است. برای فهم لجاجت و بدخلقی کودکان و درمان آن بایستی تمایل کودک و انتظارات والدین را به خوبی شناخت و در جهت هماهنگ کردن آن اقدام کرد. حالت بد خلقی وعصبانیت کودک را می توان به منزله دریچه اطمینانی دانست برای برطرف کردن هیجانات شدیدی که طفل نمی تواند آنها را کنترل کند.

لجاجت و کج خلقی در کودکان

لجاجت و کج خلقی در کودکان
وقتی که کودک راه رفتن و تکلم را بیاموزد، روش های بیان مشکلات هیجانی وی توسعه می یابد. در این حال ممکن است مشکلات هیجانی خود را از راه  تخریب و عدم تحرک و مخالفت جویی و منفی کاری و مانند اینها ابراز کند.
در دو تا سه سالگی کودک گاهی رفتارهایی دارد که مورد قبول خانواده نیست. والدین باید پیروی از مقررات اجتماعی را به کودک بیاموزند . اگر خواسته والدین عاقلانه و متناسب باشد و نیاز کودک به محبت را ارضاء کند ، کودک به تدریج تحت کنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدین شدید و ابراز محبت آنها به صورت صحیحی نباشد ، طفل ممکن است که رفتارهای ناهنجار این دوره را تشدید کند و امکان دارد که این ناهنجاری ها در او تثبیت شوند. طفل خردسالی که از او انتظارات زیادی دارند و یا نسبت به وی محبت کمی ابرازشده به دو شکل واکنش نشان می دهد : اولاً ممکن است نهایت کوشش خود را با توانایی محدودی که دارد، برای انجام تقاضاهای والدین به کار برد و به یک کودک در خود فرو رفته مبدل شود . ثانیاً امکان دارد کودک سرکشی بار آید. سرکش بودن طفل ممکن است به شکل غیر فعال و یا به صورت پرخاشگری باشد.
هرگاه  از طفلی که به شکل غیر فعال سرکش باشد بخواهند تا کاری را انجام دهد، با خوشرویی قبول می کند ولی  به حدی در انجام آن کار تعلل می ورزد که هرگز آن کار انجام نمی شود. در صورتی که بیشتر اطفال سرکش مهاجم آشکارا از دستورات سرپیچی می کنند . ولی در هر دو حال ، والدین نمی توانند به انتظارات خود در مورد کودکشان جامه ی عمل بپوشانند. کودک سرکش مهاجم  در مورد هر چیز که از وی خواسته شود، مخالفت شدید نشان می دهد و به نظر می رسد که مجازات برای چنین کودکی مؤثر نخواهد بود.
او در قبال کوشش هایی که برای اصلاحش به کار می رود، مقاومت نشان می دهد و ظاهراً در برابر خشم والدین بی اعتناست. منفی کاری او به صورت فعالیت های خرابکارانه خود نمایی می کند. به نحوی که اعمال مزبور به مراتب شدیدتر از اعمال کودکانه همسن وسالان وی است . رابطه اش با سایر کودکان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و کشمکش می شود. چنین کودکی بیش از اندازه ، خودبین و قدرت طلب است . کودک غیرفعال سرکش ظاهراً مطیع بوده و در رابطه اش با دیگران اشکالات کمتری به بار می آورد ولی بالاخره به همان نتیجه عدم سازش می رسد ؛ بدین معنی که در حرف تسلیم شده اما درعمل آنچه را که از او خواسته اند انجام نمی دهد. پیوسته موجب ناراحتی والدین می شود ؛ اما به آن اندازه که طفل سرکش مهاجم مورد تنبیه و مجازات قرار می گیرد، او مجازات نمی شود .
لجاجت و کج خلقی
لجبازی کودک ممکن است واکنشی باشد که کودک در قبال کوچکترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. ممکن است مانع کاری که کودک میل دارد انجام دهد، شوند، در این حال کودک تحریک وعصبانی می شود و چیزهایی از این قبیل می گوید: "هیچ کس مرا دوست ندارد . هیچ وقت کسی چیزی به من نمی دهد. اما همه از من انتظاراتی دارند که انجامش از عهده ام خارج است". ممکن است کودک دراین حال خود را به زمین بکوبد ، سرش را به زمین بزند، لگد بزند و توجهی به محیط اطراف نداشته باشد. در عصبانیت های معمولی ، این حالت فقط یکی دو دقیقه طول می کشد و با خسته شدن طفل برطرف می شود و بعد از آن به مدت چند دقیقه به آهستگی هق هق می کند و حتی اغلب ممکن است از حرکتی که کرده و عدم کنترلی که نشان داده است ، پشیمان شود . ولی در حین عصبانیت نمی توان با استدلال طفل را آرام کرد ؛ زیرا در این لحظات تماس کودک با محیط تا حدود زیادی قطع شده است. برای فهم لجاجت و بدخلقی کودکان و درمان آن بایستی تمایل کودک و انتظارات والدین را به خوبی شناخت و در جهت هماهنگ کردن آن اقدام کرد. حالت بد خلقی وعصبانیت کودک را می توان به منزله دریچه اطمینانی دانست برای برطرف کردن هیجانات شدیدی که طفل نمی تواند آنها را کنترل کند.

لجـــــاجت و کـــج خلقـــــــــــی

لجـــــاجت و کـــج خلقـــــــــــی
 لجاجت و کمشکـــــلات اجتماعــــــی
وقتی که کودک راه رفتن و تکلم را بیاموزد، روش های بیان مشکلات هیجانی وی توسعه می یابد. در این حال ممکن است مشکلات هیجانی خود را از راه  تخریب و عدم تحرک و مخالفت جویی و منفی کاری و مانند اینها ابراز کند. در دو تا سه سالگی کودک گاهی رفتارهایی دارد که مورد قبول خانواده نیست. والدین باید پیروی از مقررات اجتماعی را به کودک بیاموزند . اگر خواسته والدین عاقلانه و متناسب باشد و نیاز کودک به محبت را ارضاء کند ، کودک به تدریج تحت کنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدین شدید و ابراز محبت آنها به صورت صحیحی نباشد ، طفل ممکن است که رفتارهای ناهنجار این دوره را تشدید کند و امکان دارد که این ناهنجاری ها در او تثبیت شوند. طفل خردسالی که از او انتظارات زیادی دارند و یا نسبت به وی محبت کمی ابرازشده به دو شکل واکنش نشان می دهد : اولاً ممکن است نهایت کوشش خود را با توانایی محدودی که دارد، برای انجام تقاضاهای والدین به کار برد و به یک کودک در خود فرو رفته مبدل شود . ثانیاً امکان دارد کودک سرکشی بار آید. سرکش بودن طفل ممکن است به شکل غیر فعال و یا به صورت پرخاشگری باشد.
هرگاه از طفلی که به شکل غیر فعال سرکش باشد بخواهند تا کاری را انجام دهد، با خوشرویی قبول می کند ولی  به حدی در انجام آن کار تعلل می ورزد که هرگز آن کار انجام نمی شود. در صورتی که بیشتر اطفال سرکش مهاجم آشکارا از دستورات سرپیچی می کنند. ولی در هر دو حال، والدین نمی توانند به انتظارات خود در مورد کودکشان جامه ی عمل بپوشانند. کودک سرکش مهاجم در مورد هر چیز که از وی خواسته شود، مخالفت شدید نشان می دهد و به نظر می رسد که مجازات برای چنین کودکی مؤثر نخواهد بود. او در قبال کوششهایی که برای اصلاحش به کار می رود، مقاومت نشان می دهد و ظاهراً در برابر خشم والدین بی اعتناست. منفی کاری او به صورت فعالیت های خرابکارانه خود نمایی می کند. به نحوی که اعمال مزبور به مراتب شدیدتر از اعمال کودکانه همسن وسالان وی است . رابطه اش با سایر کودکان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و کشمکش می شود. چنین کودکی بیش از اندازه ، خودبین و قدرت طلب است . کودک غیرفعال سرکش ظاهراً مطیع بوده و در رابطه اش با دیگران اشکالات کمتری به بار می آورد ولی بالاخره به همان نتیجه عدم سازش می رسد ؛ بدین معنی که در حرف تسلیم شده اما درعمل آنچه را که از او خواسته اند انجام نمی دهد. پیوسته موجب ناراحتی والدین می شود ؛ اما به آن اندازه که طفل سرکش مهاجم مورد تنبیه و مجازات قرار می گیرد، او مجازات نمی شود.
لجـــــاجت و کـــج خلقـــــــــــی
لجبازی کودک ممکن است واکنشی باشد که کودک در قبال کوچکترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. ممکن است مانع کاری که کودک میل دارد انجام دهد، شوند، در این حال کودک تحریک وعصبانی می شود و چیزهایی از این قبیل می گوید: "هیچ کس مرا دوست ندارد . هیچ وقت کسی چیزی به من نمی دهد. اما همه از من انتظاراتی دارند که انجامش از عهده ام خارج است". ممکن است کودک دراین حال خود را به زمین بکوبد ، سرش را به زمین بزند، لگد بزند و توجهی به محیط اطراف نداشته باشد. در عصبانیت های معمولی ، این حالت فقط یکی دو دقیقه طول می کشد و با خسته شدن طفل برطرف می شود و بعد از آن به مدت چند دقیقه به آهستگی هق هق می کند و حتی اغلب ممکن است از حرکتی که کرده و عدم کنترلی که نشان داده است ، پشیمان شود . ولی در حین عصبانیت نمی توان با استدلال طفل را آرام کرد ؛ زیرا در این لحظات تماس کودک با محیط تا حدود زیادی قطع شده است. برای فهم لجاجت و بدخلقی کودکان و درمان آن بایستی تمایل کودک و انتظارات والدین را به خوبی شناخت و در جهت هماهنگ کردن آن اقدام کرد. حالت بد خلقی وعصبانیت کودک را می توان به منزله دریچه اطمینانی دانست برای برطرف کردن هیجانات شدیدی که طفل نمی تواند آنها را کنترل کند.

ناخن جویدن در کودکان

ناخن جویدن در کودکان
عادتى براى کاهش تنش
بسیارى از والدین زمانى که مى بینند فرزندشان در حال جویدن ناخن هایش است ناراحت، آزرده و خشمگین مى شوند و مدام به او تذکر مى دهند که: «ما نگران سلامتى و بهداشت تو هستیم و نمى خواهیم در آینده انگشتانى زشت داشته باشى.» بیشتر آنان بر این باورند کودکانى که ناخن مى جوند، دچار فشار عصبى و اضطراب  شده اند و سعى دارند با این عمل خود تشویش و دلهره خود را کاهش دهند. آنها همچنین نگران این موضوع هستند که این رفتار در کودکانشان به صورت عادتى درآید که در آینده به سختى بتوانند آن را ترک کنند. منظور از عادت، رفتارى مقاوم شده است که بارها و بارها تکرار مى شود. یک عادت ممکن است گاه به عنوان یک سرگرمى و گاه به عنوان راهى براى رهایى از اضطراب هاى روزانه کودک انتخاب شود. اغلب کودکان و نوجوانان در طى دوران رشد خود، عادات و رفتارهاى گوناگونى را تجربه مى کنند که مورد تأیید والدین و اطرافیان شان نیست؛ مثل  مکیدن شست ، انگشت در بینى کردن، مو تاب دادن، چرخیدن هاى متوالى در اتاق. آنان این عادات را کاملاً غیرارادى و ناخودآگاهانه انجام مى دهند و به هیچ وجه قصدشان آزردن و برانگیختن دیگران نیست. در این گونه موارد انتخاب شیوه مقابله و رویارویى با آن مشکل از اهمیت ویژه اى برخوردار است زیرا مى تواند تأثیر زیادى بر روند درمان یا وخیم تر شدن اوضاع گذارد.
زمانى که دست فرزندتان به سوى دهانش بالا مى رود، دقت کنید و محرک هایى را که موجب این عمل در کودک شده است بهتر ارزیابى کنید. شاید او در همان لحظه به کارى که باید انجام دهد و برایش مشکل است فکر مى کند.
زمینه ها و رشد
از آنجایى که والدین این کودکان هم در دوران کودکى خود چنین عادتى داشته اند و دوقلوها نیز گاهى به طور هم زمان شروع به ناخن جویدن مى کنند، مى توان به این نتیجه رسید که این مشکل و عادت مى تواند تا حدى ژنتیکى باشد. البته باید در نظر داشت، کودکان مقلدان بسیار ماهرى هستند و با مشاهده یکى از اطرافیان خود که ناخنش را مى جود ممکن است تصور کنند که این کار خوشایند و لذت بخش است و آنان هم شروع به جویدن ناخن هایشان کنند. به همین دلیل عوامل محیطى هم مى تواند در بروز این اختلال مؤثر باشد.
تحقیقات نشان مى دهد که تقریباً 38 درصد کودکان 6-4 ساله ناخن هایشان را مى جوند. این عادت تا 10 سالگى به اوج خود مى رسد و در مواردى تا 60 درصد کودکان افزایش مى یابد. همچنین بیشترین میزان ناخن جویدن در پسران 14-13 ساله (62 درصد) مشاهده مى شود. ناخن جویدن در دختران حدود 11 سالگى به بیشترین حد خود (51 درصد) مى رسد. آمارها بیانگر این موضوع هستند که تقریباً 20 درصد نوجوانان کماکان درگیر این مشکل هستند و 20-10 درصد این عده نیز تا بزرگسالى عادت ناخن جویدن را حفظ می کنند.
علل ناخن جویدن
چرا دست کودکى به سمت دهانش بالا مى رود؟ گروهى از پزشکان بر این باورند که همیشه علت خاصى براى عادات گوناگون وجود ندارد، بلکه گاهى آنها رفتارهاى آموخته شده اى هستند که تنها پیامدهاى مثبت و خوشایندى براى کودک (یا نوجوان) داشته اند. مثلاً مى توانید زمانى که دست فرزندتان به سوى دهانش بالا مى رود، دقت کنید و محرک هایى را که موجب این عمل در کودک شده است بهتر ارزیابى کنید. شاید او در همان لحظه به کارى که باید انجام دهد و برایش مشکل است فکر مى کند؛ مى توانید خیلى ملایم از او بپرسید آیا مى داند دستش را به دهان برده است ؟
از جمله دلایل رایجى که موجب ناخن جویدن در کودکان و نوجوانان مى شود، اینست که بچه ها درصدد کاستن از فشارهاى عصبى و تنش هاى روزانه خود هستند. آنها از این طریق سعى مى کنند با هیجانات و بحران هاى عاطفى درونى شان به مقابله برخیزند. از این رو گروهى از روان شناسان بر این باورند که نفس «جویدن ناخن» عادتى زشت و ناپسند نیست، بلکه تنها مفرى براى رهایى از تنش و استرس در کودک است. همه ما لحظات بحرانى و ناخوشایندى را در زندگى تجربه کرده ایم و شدیداً تحت تاثیر شرایط ناگوار قرار گرفته ایم. براى کاستن از تنش هاى روزانه به افراد بالغ توصیه مى شود از روش هاى کاهش استرس  و اضطراب ، آرام سازى عضلانى، پیاده روى، یوگا و حرکات ورزشى آرام استفاده کنند. اما کودکان براى آرام سازى هیجانات تندشان روش هاى خاص خود را دارند.
گاهى والدین از خود می پرسند چرا یک کودک باید فشار عصبى داشته باشد. آیا مگر دوران کودکى دوران فراغت، بازى و بى خیالى نیست؟ اگر کودکى بنا به دلایلى عصبى، تندخو و پریشان شود، این موضوع ناشى از خطا و اشتباه والدین و اطرافیان اوست؟ پاسخ هر دو سؤال «منفى» است.
دوران کودکى همچون بزرگسالى، توأم با استرس ها و فشارهاى روانى گوناگونى است. بزرگ شدن کارى بس دشوار و مشکل است. والدین نمى توانند و به عبارتى نباید جلوى تمامى فشارها و نگرانى هاى زندگى را براى کودک بگیرند. هر کودک باید سعى کند روشى براى کاستن از بار هیجانات و عواطف تند خود انتخاب کند که هم موجب راحتى و آرامش خیال او شود و هم مورد قبول خانواده، اجتماع و شخصیت خود او باشد.

نشانه های قبل از خودکشی چیست؟

نشانه های قبل از خودکشی چیست؟
چرا خودکشی ؟
آگاهی از نشانه های قبل ازخودکشی بسیار مهم است . چون اگر این نشانه ها را در فردی متوجه شدیم به سادگی از کنار آن نگذریم بلکه با دقت ، مواظب و مراقب وی باشیم و در صورت لزوم او را برای مصاحبه روانی آماده کنیم و یا موضوع را با یک مشاور متخصص مطرح و راهنمایی لازم را دریافت نماییم، و یا برای اقدامات پیشگیرانه و درمان ، آنچه را که لازم است انجام دهیم . مهم ترین نشانه های قبل از خودکشی عبارت اند از :
1- معمولاً فرد در فکر پایان دادن به زندگی خود است ؛ اغلب در فکر فرو می رود ؛ نسبت به خود و زندگی واطرافیان بی توجه و بی تفاوت می گردد.
2- فردی که می خواهدخودکشی کند، گاهی در صحبت های خود به این نکته اشاره می کند و یا اظهار می دارد که در آینده ممکن است حضور نداشته باشد ( با بیان جملاتی مثل این که " اگر من در بین شما نباشم شما چه خواهید کرد"؟ )
3- آنچه را که اغلب دوست داشته و مورد علاقه او بوده است و برای به دست آوردن آن تلاش فراوان و زحمت زیادی کشیده ، به دیگران می بخشد.
4- ابزار یا وسیله ای را برای انجامخودکشی موفق می خرد و ممکن است به طرق گوناگون آن را از دیگران پنهان نماید ؛ به طوری که اگر دیگران آن وسیله را ببینند تعجب خواهند کرد و اگر از وی پرسیده شود که آن وسیله را برای چه منظوری خریده است با دلایلی ساختگی خواهد گفت برای انجام کاری خاص آن وسیله را خریده است. 5- اکثراً از احساس نارضایتی خود از زندگی و بی وفایی ها سخن می گوید و در همین زمینه به آن چه که از دست داده اشاره می کند مانند: از دست دادن اعتماد به نفس ، از دست دادن دوستان ، از دست دادن کار و...
6- گاهی مقدار زیادی دارو جمع آوری می کند.
7- تغییر رفتار و شخصیت فردی که می خواهد خودکشی کند واضح و مشخص است، به گونه ای که نزدیکان و اطرافیان متوجه این تغییر رفتار و شخصیت وی می گردند.
8- در مواردی که فرد تصمیم جدی برای خودکشی می گیرد، شدیداً افسرده می شود و به طور کاملاً مشخصی سست و کم انرژی می شود.
9- به فعالیت های روزمره اجتماعی، تحصیلی، کاری خود بی توجه می شود ؛ به طوری که گاهی دیگران چنین فکر می کنند که این فرد خود را لوس کرده است.
10- درمورد مرگ و زندگی بعد از مرگ زیاد صحبت می کند.
11- از دوستان و خانواده کناره گیری می کند.
همانگونه که اشاره گردید این حالات را باید جدی گرفت و حتی وی را در بیمارستان بستری کرد ، و تحت نظر و مراقبت های لازم قرار داد.
روش های معمولی خودکشی
مهم ترین و رایج ترین روش هایی که در خودکشی به کار گرفته می شوند عبارت اند از:
1- غرق کردن خود در آب: مانند دریا، رودخانه و ... لازم است در مورد افرادی که در دریا و یا رودخانه غرق می شوند بیشتر تحقیق نمود، چرا که این گونه مرگ و میرهای ناشی از غرق شدن می تواند نوعی خودکشی تلقی گردد.
2- بریدن رگ دست و یا رگ های دیگر بدن خود
3- بریدن گردن و یا حنجره خود
4- پرت کردن و یا انداختن خود بر روی کارد، چاقو و یا اجسام تیز و برنده
5- خودکشی با اسلحه گرم مانند کلت یا تفنگ
6- خودکشی با داروهای کشنده و یا سم
7- خودکشی به وسیله استفاده از خودرو و با تصادف عمدی
8- پرت کردن خود از ساختمان های بلند
9- خودسوزی با نفت، بنزین و دیگر مواد آتش زا
10- خودکشی با گاز
11- خودکشی با ریسمان ، مانند طناب دار
12- خودکشی به طریقه انداختن خود در جایی که حیوانات درنده زندگی می کنند و یا قرار دارند.