مدیریت طلاق آرام

مدیریت طلاق آرام

می دانم مصمم به جدایی هستید! می دانم، به خوبی می دانم که چه حالی دارید! شما هیچ علاقه ای به همسرتان ندارید، شاید هم از اول علاقه ای به او نداشتید! حتی از او متنفرید! شاید هم کنار او احساس امنیت نمی کنید!
حتی احساس می کنید حضور او برایتان چندش آور است! حضورش! صدایش! بوی بدنش! مهم تر از همه توهین هایش! این ها همه شما را کلافه کرده است....... شما در شرایطی قرار گرفته اید که احتمالاً حرف هیچ کس را گوش نمی کنید، با گوش سپردن به گفتگوهای درونی اتان هم به راه حلی نمی رسید، اما شک ندارم در پس احساس به بن بست رسیدن در نیم شبی شاید در اینترنت در جستجوی راه حل بگردید و به این مقاله بر بخورید......... اما، اما واقعاً اگر تصمیم به جدایی دارید به نکات زیر توجه نمائید:
1. شما اگر تصمیم به جدایی دارید باید یک کار انجام دهید و آن این است که«هیچ کاری انجام ندهید!» تصمیم گیری در شرایط بحرانی به هیچ وجه به صلاح شما نیست! بدون شک اغلب نزدیکان شما این جمله را صدها بار به شما گفته اند:«خوب فکر کن»! و شما هم در حال فکر کردن هستید. این فکرها از ذهن شما عبور می کند: آیا جدا شوم یا خیر؟ اگر جدا شوم آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ جواب در و همسایه را چی بدهم؟ اصلاً آیا می توانم طلاقم را بگیرم یا نه؟ تکلیف فرزندان من چه خواهد شد؟ آیا مهریه ام را به اجرا بگذارم یا نه؟
همه این افکار، ذهن شما را حسابی فلج کرده است! پس نیاز است که مدتی در خلاء زندگی کنید و تا جایی که می توانید«به هیچ چیز فکر نکنید». در حال حاضر ذهن شما کاملاً گیج و منگ است و راه و چاه را از هم تشخیص نمی دهد! شما به آرامش نیاز دارید مسلماً پس از یک دوره«مرخصی روانی» عقلائی تر تصمیم خواهید گرفت.
2. پس از به آرامش رسیدن و حتی قبل از آن حتماً به یک مشاور خانواده مراجعه نمائید و به هیچ وجه خود درمانی نکنید.
3. اگر دلیل متقن و محکمه پسندی برای جدایی ندارید، هرگز و هرگز برای جدایی اقدام قانونی انجام ندهید، چرا که بدون دلیل نمی توانید طلاق بگیرید! با اطمینان کامل می گویم که با هر اقدام قانونی از قبیل مطالبه مهریه و نفقه و غیره آغاز گر یک جنگ فرسایشی بسیار طولانی خواهید شد.
همیشه مرد با اطلاع از اقدامات قانونی همسرش به شدت عصبانی خواهد شد و تا توان دارد تلاش می کند تا از همسرش انتقام بگیرد. این جمله را به خاطر بسپارید:«هرگز دیگران را عصبانی نکنید، هر زمان شخصی را عصبانی کردید به او انرژی تزریق کرده اید که علیه شما دست به اقدامی بزند!»
4. به احتمال زیاد رابطه شما قابل بازسازی است شما باید تمام مساعی خود را بکار گیرید تا به زندگی مشترک ادامه دهید، اما شک ندارم که با تحمل و اجبار زندگی میسر نیست و اگر مشکل ریشه ای حل نشود دوباره از زندگی مشترک بیرون می زنید یا به بیرون پرتاب می شوید این بار با شدت و حدت بیشتری این اتفاق رخ خواهد داد!
5. به جای اینکه مدام همسرتان را متهم کنید روی خودتان متمرکز شوید، اگر در تلاش اید که همسرتان را به هزار دلیل مقصر جلوه دهید راه را اشتباه رفته اید و هرگز به جایی نخواهید رسید! می گویند:«تو جلو خونه خودتو تمیز کن من هم جلو خونه خودمو، تا شهر تمیز بشه!» اما متأسفانه زمانی که رابطه زوجین خراب می شود مثل این است که هر کس زباله های خودش را جلو خانه همسایه بریزد و همسایه هم زباله های خود را به آنها اضافه می کند و همه را جلو خانه ما پرتاب می کند و ما هم دوباره همه آنها را به جلو خانه همسایه می اندازیم و داستان افزایش و پرتاب زباله به ما کمک خواهند کرد، معلوم است که در چنین شرایطی نتیجه چه خواهد بود. جلو چشم ما را کوهی از زباله فرا خواهد گرفت و واقعیت ها در پشت این زباله ها مخفی خواهد ماند، پس تمیز کردن کوچه را از برابر خانه خود آغاز کنید!
منبع:نشریه راه کمال- شماره 30

گوش کنید با شما سخن می گویم!

گوش کنید با شما سخن می گویم!

به نام او، که پدر و مادر را خلق کرد.
به نام شروع کننده ی زندگی و پایان دهنده ی آن.
چقدر سخته که یک کلبه خراب بشه، کلبه ی ما هم، هر چند از اول خراب بود، ‌ولی حالا دیگه ویران شده. با پا له شده. نمی دونم ...! خودمون کردیم؟! خدا کرده؟! آدم های دیگه کردن؟! یا زمان و شرایط کرده؟!
اولش زمان، شرایط، جهل و نادونی آدم ها و بعد شاید گفت، قسمت و خدا...
و حالا در آخر،‌ ما همه ی اعضای این خونواده به این نتیجه رسیدیم تا بقیه ی دیوارهای ترک خورده ی این خونه ی 34 سال ساخت رو که نمایی زیبا، ولی داخلی زشت با رنگ سیاه دوست نداشتن و بی محبتی،‌ بنفش فریاد، قرمز غم، زرد کینه، طوسی شک و دودلی، سبز نا آرومی و آبی سرد داره، خراب کنیم و حالا این کار رو کردیم. به این امید که دوباره ساخته بشه. نه یکی، بلکه دو تا خونه مجزا ، با اعضای جدیدی که شاید اونها در کنار پدر و مادر ما ، بهتر بتونند رنگ درست کنند و خونه شون رو رنگ آمیزی کنند؛ دیوارهای سبز زندگی، پنجره ها آبی آسمونی آرامش، مبلمان ها به رنگ زرد و نارنجی شادی و شعف و چراغ ها به رنگ قرمز دوست داشتن و محبت و در آخر، آوایی تثبیت شده از نوای خوشبختی به رنگ ارغوانی. و ما بچه ها ، از ایثار پدر و مادرمون سوختیم، از این که اونها سوختند و این دو بزرگوار، در سایه صبر و تحمل چندین ساله،‌ زیر این دیوارهای خونه یی که سال 1354 در شهرستانی کویری از دو جنس متفاوت ، یکی سخت از جنس وسعت کویر و دیگری نسیم، از جنس کوچه باغ های سبز، برپاشده بود خرد شدند و ما را به دنیا آوردند.
ابتدا با ذهن کوچک مان فکر می کردیم دنیا زشت و بی رحم است، ولی نه، اشتباه بود. خطاها،‌ دیدگاه و نگاه، رفتارها و ذهن بزرگترهای مان زندگی و دنیا را پیش چشمان مان زشت وتیره کرده بود. آنها فراموش کرده بودند تا با هم سبز باشند ،‌آنها رنگ قرمز محبت را بطور جداگانه به فرزندان زیبای شان نثار می کردند و این نثار آن چنان چرخ دنده های زندگی را سخت تر کرد که چرخش آن به پایان رسید.
گاهی حرکتی کند و گاهی حرکتی از حد گذشته تند...
پس این نابسامان بودن چرخش زندگی، خوشبختی، سعادت و مهمتر از همه نعمتی که خداوندگار به بشر بخصوص به جفت ها عطا کرده را از دست دادند و گل های باغچه شان را فراموش کردند. پس حال این باغبانان کی می خواهند خود مزمزه کننده ی طعم خوش این نعمات الهی باشند.
باید راه حلی باشد تا ما اعضای خانواده به نتیجه یی برسیم، برای بدست آوردن نعمتی وارسته که همان زندگی زن و مرد و همان وظیفه زمینی ماست. من و خواهر و برادرم به امید روزی هستیم تا پدر و مادرم هر کدام به تنهایی مزه ی خوش زندگی و خوشبختی را بنا به تعبیری که هر کدام از آن دارند بچشند. ما به امید این هستیم تا آنها به گونه یی با رنگ سبز زندگی آشنا شوند، تا چشم بسته ،کشیدن کلبه یی را با مداد سبز زندگی،‌ آرامش ، لبخند و محبت را برای فرزندان ما که مطمئناً نوه هایی شیرین و دوست داشتنی هستند به ارمغان آورند و آن را به دست شان بدهند.
ای پدر و مادر
ای کسانی که واقعاً جان مان را فدای تان می کنیم، دوست تان داریم، چون بیشتر خواهان خوشبختی شماییم تا خودمان.
سعیده - نور
منبع: 7 روز زندگی شماره 84

پیش از ازدواج به دنبال دلایل طلاق باشید

پیش از ازدواج به دنبال دلایل طلاق باشید
اگر چه دلایل بسیاری برای شکست خوردن ازدواج ها وجود دارد اما در بسیاری از موارد می توان مشترکاتی را نام برد. اغلب دلایل طلاق پیش از ازدواج وجود دارند اما به خاطر دوره عشق بازی و باورهای مبهم از آن ها چشم پوشی می شود.
● ناسازگاری
همه یکتا هستیم و مانند برفی که در زمستان می آید همزمان بر روی زمین نمی نشینیم.آیا چیز عجیبی است که بگوییم یکی از دلایل طلاق ناسازگاری است؟
مطمئناً نه اما موضوع تعجب آور ناتوانی ما در شناسایی این ناسازگاری ها قبل از ازدواج است.
چرا در افرادی که برای اولین بار یکدیگر را می بینند و از هم خوششان می آید با هم ازدواج می کنند؟ باید دلیل آن را در ذیل عناوینی چون رابطه ضعیف ( ارتباط بدون شناخت، جست وجو تفاوت در دوره عشق بازی و جذابیت های افراد جست وجو کرد.
انواع مختلفی از ناسازگاری مانند انتظارت و بلند پروازی ها وجود دارد. از سویی می توان ازنوع تفکر،احساسات و انتظارات به عنوان منابع ناسازگاری نام برد.
● مشکلات اقتصادی
وقتی مشکلات اقتصادی فشار می آورد، تفاوت سلیقه در دخل و خرج می تواند ریشه طلاق شود. برای مثال وقتی زنی بدون در نظر گرفتن وضعیت مالی دست به خریدهای غیر ضروری می زند و یا مردی که تحت فشار مالی نسبت به وضعیت اقتصادی بی خیال است، راه برای طلاق گرفتن تسهیل می شود.
● بد رفتاری
بد رفتاری می تواند فیزیکی، احساسی و جنسی باشد. در بسیاری از موارد یکی از زوجین از طریق کتک کاری یا فشار برای کار بیش از حد، تحقیر و توهین مداوم و پرخاشگری، بد رفتاری می کند.
● خیانت
در فرهنگ ما و در بسیاری از فرهنگ ها ازدواج به معنای تک همسری است. اگر چه در فرهنگ ما چند زنی مشکل شرعی و قانونی دارد اما پسندیده نیست. به همین دلیل یکی از دلایل طلاق ارتباطاتی است که یا فراتر از ازدواج اول به صورت شرعی اتفاق می افتد و یا ارتباطاتی است که بین زن و مرد به صورت مشترک و غیر شرعی صورت می پذیرد.
دلایل بسیار دیگری نیز برای طلاق وجود دارد دلایلی چون:
ـ ناپختگی (عدم مهارت های زندگی)
ـ عدم تعهد به ازدواج
ـ انتظارات جنسی متفاوت
ـ مصرف مواد مخدر و الکل
ـ بیماری های روانی
ـ تفاوت در سبک زندگی
ـ از بین رفتن عشق
ـ تفاوت های فرهنگی و مذهبی
در واقع برای جلوگیری از طلاق بایستی بدانیم از زندگی چه می خواهیم و دانستن این خواسته ها احتیاج به شناخت خود دارد. در مرحله بعد بایستی بتوانیم طرف مقابل را بشناسیم تا بتوانیم در مرحله بعدی زندگی را براساس آنچه هستیم بسازیم.
منبع:شبکه خبری برنا

پس از طلاق راحت زندگی کنید

پس از طلاق راحت زندگی کنید
شاید نتوان در دنیا کسی را پیدا کرد که بعد از طلاق و شکست در زندگی مشترک دچار مشکلات عاطفی نشده باشد. دوران بعد از طلاق اصلا راحت نیست. اما چاره ای جز زندگی کردن نیست و تنها اقدام موثر این است که تمام تلاش خود را به کار بگیریم تا هویت مان را دوباره بازسازی کنیم. مشکل این جاست که سال ها با هم بودن را تجربه کرده و تمام اهداف و شخصیت مان به صورت دوتایی شکل گرفته اما بعد از طلاق انگار نیمی از هویت مان پاره پاره شده و باید خودمان را از نو بسازیم.
بخشی از بازسازی وجود خودتان در این است که یاد بگیرید چگونه با بازسازی همسر سابق تان کنار بیایید. شاید تعجب کنید که چرا باید درگیر مسائل همسر سابق تان شوید که هیچ دل خوشی هم از او ندارید اما اگر به هردلیلی ناچار شوید همچنان دورادور هم که شده با او ارتباط داشته باشید؛ آن وقت می بینید که مجبور هستید درگیر مسائل او هم باشید! در این بین هیچ چیز تنش زاتر از این نیست که مجبور شوید با شریک جدید زندگی همسر سابق تان هم روبه رو شوید!

● احساسات را پنهان نکنید
 
می دانید بدترین سناریو چیست؟ خودتان را با همسر جدید شریک زندگی سابق تان مقایسه کنید! اما توجه کنید که او انسان دیگری است کاملا متفاوت از شما و سایر انسان ها، پس به هیچ وجه خودتان را با او مقایسه نکنید و این حس را کلا از خود دور کنید. اگر نسبت به همسر تازه او واکنش منفی نشان داده یا بخواهید او را بی ارزش جلوه دهید فقط به ضرر خودتان تمام می شود چون خودتان را سطحی و آسیب پذیر نشان می دهید و واقعیت وجودتان مخدوش جلوه می کند. مجبور نیستید وانمود کنید که ناراحت نیستید بلکه باید قبول کنید که ناراحتید و این حس کاملا طبیعی است. در این صورت شما مثل بقیه انسان ها خواهید بود یعنی یک انسان طبیعی با عواطف و احساسات طبیعی.

● چگونه با همسر جدیدش رفتار کنید؟
 
اصلا لزومی ندارد که با همسر جدید شریک سابق زندگی تان دوست یا صمیمی شوید بلکه رفتاری مدنی و معقول داشته باشید و همین کافی است. درگیر شدن به ضررتان خواهد بود به خصوص اگر فرزندتان نزد او می ماند اصلا سعی نکنید از فرزندتان به عنوان رابط اطلاعاتی استفاده کنید یا پشت سر او با فرزندتان صحبت کنید چون ایجاد تنش در نهایت شما را از فرزندتان دورتر می کند و به ضررتان تمام می شود.
ضمنا این نکته را هم فراموش نکنید که همسر سابق تان و شریک جدید زندگی او هم نسبت به شما احساس خوبی ندارند! هرچقدر حس شما به این جریان ناخوشایند باشد برای فرزندتان ۰۱ برابر سخت تر و ناخوشایندتر است و تنها به همین دلیل نباید بگذارید او درگیر این موضوعات شود.
تنها موضوع مهم برای شما این است که شأن و مقام خود را حفظ و هویت و قابلیت های خود را پیدا کنید و بدانید که قطعا برای شما هم شریک جدیدی در این دنیای بزرگ وجود دارد.

● چگونه شرایط را عادی کنید؟
 
با امضای برگه طلاق شاید همه احساسات منفی به نوعی تمام شود و طرفین حس کنند به نوعی از تمام غم ها فارغ شده اند اما حتی اگر واقعا چنین باشد یک حس همچنان فعال و پویا باقی می ماند و آن هم حسادت است! اتفاقا فقط همین حس است که جلوی تفکر سالم و رفتاری طبیعی را می گیرد. به همین دلیل اگر از حس حسادت خلاص شوید بسیاری از مشکلات تان در این زمینه حل می شود. راهکارهایی برای این موضوع وجود دارد. ممکن است هنوز کمی به همسر سابق تان دلبستگی داشته باشید و این حس کاملا طبیعی است چون در طول مدت زندگی مشترک آنقدر افکارتان به هم گره خورده که حس می کنید همسرتان جزوی از مایملک شما محسوب می شود. افکار و عقاید او شما را تحت تاثیر قرار داده است و شما هم برای او تاثیرگذار بوده اید پس ترک این شرایط راحت نیست. بعد از طلاق مدت زمانی طول می کشد تا قبول کنید همسر سابق تان دیگر به شما تعلق ندارد. اگر این را قبول کنید که دیگر تاثیرگذاری شما در بسیاری از مسائل مرتبط با او وجود ندارد سردرگم نمی شوید.

● روشی برای پذیرفتن حقیقت
 
در نخستین قدم یادتان باشد شما ۲نفر از هم جدا شده اید. سریع ترین راه برای این که از شر حس حسادت راحت شوید این است که دلایل جدایی را به یاد بیاورید. سعی نکنید در مورد همسر جدید شریک سابق زندگی تان و روابط رمانتیک او و همسر سابق تان فکر کرده، آن ها را تجسم کرده یا با دوران خوش سابق تان مقایسه کنید چون باعث می شود حس فقدان بیشتری داشته باشید. تمام جروبحث ها، اختلاف نظرها و رفتارهایی که در همسرسابق تان بوده و شما را ناراحت می کرده یا غیرقابل تحمل بوده را به یاد آورده یا حتی آن ها را یادداشت کنید. حالا می توانید خوب فکر کنید که چرا جدا شده اید و دیگر دلیلی ندارد به او فکر کنید. حالا حس بد را در مورد آن ها کنار بگذارید چون شما طبق تصمیم خودتان از شرایطی ناخوشایند راحت شده اید و فکر کردن مجدد در مورد آن جز تاثیر منفی فایده ای ندارد.

● خودتان را با همسر جدیدش مقایسه نکنید
 
هیچ گاه این اشتباه بزرگ را انجام ندهید که خودتان را با همسر جدید او مقایسه کنید. این مسئله آنقدر مهم است که حتی ثانیه ای از وقت با ارزش تان را نباید برای مقایسه خود با او صرف کنید. شاید برای تان سخت باشد اما از تمام قدرت تان استفاده کرده تا روی خوبی ها و نکات مثبت زندگی تان تمرکز کنید و تمام قابلیت های باارزش تان را مرور کرده و به یاد بیاورید. اگر او از شما پایین تر است یا مثلا ثروتمندتر یا هر ویژگی دیگری دارد اصلا ناراحت نشوید و شأن و مقام تان را بالاتر از آن بدانید که بخواهید برای فکر کردن به آن وقت صرف کنید.

● درگیر زندگی تازه شوید
 
تمام تمرکزتان را بر این موضوع بگذارید که روزبه روز بر قابلیت ها و مهارت های تان اضافه کنید. فراموش نکنید که همه انسان ها طیفی از نقایص و قابلیت ها هستند. اگر به نظرتان او بسیار زیبا یا خوش اندام تر از شماست خیلی فریب نخورید چون او هم مثل همه انسان ها نقایصی هم دارد پس شما نباید خودتان را سرزنش کنید.
سرتان را حسابی شلوغ کنید و مولد باشید. شاید دائم تحریک می شوید که بنشینید و در مورد خودتان افکار منفی داشته باشید اما اصلا تسلیم این تحریک نشوید چون هیچ نتیجه ای جز افسردگی و افت قابلیت های تان ندارد. با کارکردن، ادامه تحصیل، ورزش، کارهای هنری یا هر موضوعی که مهارت های تان را افزایش دهد وقت تان را کاملا پر کنید تا فرصتی برای پرورش افکار منفی نباشد. اگر فرزند دارید و با شما زندگی می کند کنترل شما روی افکار منفی باید چند برابر باشد چون علاوه بر تاثیر منفی روی فرزندتان، ممکن است حس حسادت یا کینه را در او تقویت کند که عواقب بسیار بدی روی آینده او خواهد داشت که کمترین آن یک زندگی تلخ سرشار از حس کینه و انتقام است که آرامش در آن مثل یک رویاست. اگر چنین شود زندگی فرزندتان خراب شده و ازدواج او در آینده هم با مشکلاتی همراه می شود.
به جای آنکه دائما بنشینید و به زندگی آن ۲ نفر فکر کنید (که شاید به آن شیرینی نباشد که شما فکر می کنید) اگر تمایل قلبی دارید یا شرایط تان مهیاست شما هم به ازدواج دوباره فکر کنید. البته در این موضوع اصلا عجله نکنید و با قصد انتقام گیری تصمیم نگیرید بلکه سر فرصت و با درنظر گرفتن تمام شرایط با عقل و درایت کامل برای ازدواج فکر کنید و راه را برای عشق مجدد باز بگذارید. تا زمانی که تمام تمرکزتان را روی قابلیت ها و نقاط مثبت وجودتان بگذارید خودتان متوجه می شوید برای آن که وقت تان را روی دشمن خانمان برانداز حسادت صرف کنید، فرصتی وجود ندارد!
منبع:bartarinha.ir

جدایی دردناک است اما...

جدایی دردناک است اما...
به آینده فکر کنید
 
جدایی دردناک است و این یک حقیقت تلخ می باشد، مگر این که شخص از نظر احساسی بسیار سرد و غیرصمیمی باشد. شاید گریه کردن ساده ترین کاری باشد که در چنین مواقعی می توان انجام داد. اما فرد نیاز به زمان دارد؛ زمانی برای سپری کردن و غلبه بر سختی و التیام نسبی زخم ها.
کارشناسان این دوره را به زمان سوگواری تعبیر کرده اند. چنانچه شما نیز پس از مدتی که در زندگی مشترک بوده اید از همسرتان جدا شده اید. نیاز به این زمان سوگواری دارید. پس نخواهید که آن را انکار کنید.
آنچه مسلم است این که دوران پس از جدایی و طلاق برای هیچ یک از زوجین نمی تواند دوران طلایی باشد. همچنین برای اطرافیان آنها حتی گاهی ممکن است به کدورت های ریشه دار ختم گردد.

اما راه بهتر سپری کردن این دوران چیست؟
 
پاسخ این پرسش بستگی دارد به این که شما چه نوع شخصیتی دارید. برخی افراد خود را در کارشناسان غرق می کنند. برخی دیگر در خانه می مانند و غصه می خورند، برخی دیگر نیز به افراط و تفریط در کارها می پردازند.
بهترین راه علاج آن، چیزی است که به جایگزین درمانی معروف است. به این معنی که کمبود عشق و محبت را با فعالیت یا کار دوست داشتنی دیگر جایگزین کنید. برای مثال با تغذیه مناسب و انجام فعالیت های ورزشی، به جسم و بدن خود محبت کنید. اما این که چگونه کار را آغاز کنید به ترتیب زیر است:

با بخشش شروع کنید
 
جدایی و طلاق بسیار دردناک است و شاید زخم های زیادی از آن بر روح و روان طرفین مانده باشد، اما بدانید قطعاً شما نیز گفتار و کردار زیبا و دوست داشتنی در این باره نداشته اید. هر دو از هم رنجیده خاطر هستید، اما مرور اتفاقات تلخ فقط حالتان را بدتر می کند. پس سعی کنید با وجود مخالفت با برخی رفتارها، بتوانید از آنها بگذرید و خود را به دست پروردگار بسپارید. البته این کار ساده نیست، اما بهترین مجرا برای خروج ناراحتی و خشم به شمار می رود.

ورزش یعنی خروج از افسردگی
 
ورزش یکی از شیوه های موثر برای خارج شدن از افسردگی است. تاثیرات مثبت ورزش بر بدن همواره مورد توجه قرار می گیرد، اما تحقیقات مشخص کرده است افرادی که ورزش می کنند، با تقویت حافظه و روحیه، احساس رضایت بیشتری از زندگی می کنند. ورزش با کاهش استرس و افزایش احساس شادابی موجب احساس بهتر و رضایت بیشتر در افراد، صرف نظر از وضعیت زندگی و مشکلات می شود.
متخصصان معتقدند ورزش مانند داروی ضد افسردگی عمل می کند و چنانچه روزانه 30 دقیقه سریع راه بروند یا به طور منظم ورزش کنند، پس از 10 روز تاثیر آن را در بهبود وضعیت روحی و شادابی خود خواهند دید. از طرف دیگر چنانچه ورزش به مدت طولانی در فعالیت های ثابت روزانه گنجانده شود، موجب عملکرد بهتر مغز شده و مواد شیمیایی مسوول داشتن احساس بهتر و رضایت، وارد خون می شود.

روابط دوستاته را گسترش دهید
 
به جای انزوا دوری از جمع، روابط دوستانه را گسترش دهید. به یاد داشته باشید دوستی ها، شادی ها را مضاعف وغم ها را تقسیم می کند. در روابط دوستانه، مهر ورزیدن وجود دارد و همین امر برای شما بسیار مفید خواهد بود، حتی اگر در یک لحظه جز خودتان کس دیگری برای مهر ورزیدن وجود نداشت یا امکان مهرورزی را به شما نمی داد. بدانید افرادی که نمی توانند خودشان را دوست داشته باشند. هرگز قادر به محبت کردن به دیگران نیز نیستند. پس از خودتان شروع کنید. اما سعی کنید رفت و آمد با افراد گوناگون را نیز تجربه کنید. به این ترتیب حتی می بینید که افراد خصوصیت ها و نقاط مثبت و منفی زیادی دارند و از این رو محبت کردن و مهر ورزیدن به دیگران نیز برای تان ساده تر می شود.

به خودتان بیندیشید
 
با خواندن یک مطلب آموزشی - ادبی یا عملی - فکر و خود را دوست بدارید و به پرورش آن کمک کنید، با آرامش و پاک کردن فکر خود از مسایل ناخوشایند یا نشستن کنار رودخانه یا دریا، به روح خود عشق بورزید و به شادابی آن کمک کنید. احتمالاً منظور اصلی و جان مطلب را گرفتید. انتخاب فعالیت های انرژی زا و خشنودکننده می تواند موجب رضایت شما از خود به عنوان یک انسان مستقل شود تا بتوانید بهتر بر شرایط موجود غلبه کرده و آن را بپذیرید. می گویند در پس هر تاریکی، روزانه ای برای نفوذ روشنایی است. فقط باید با پیدا کردن آن روزنه به قلب تان، به روشنایی آن کمک کنید.
به این ترتیب حدود دو سال دیگر می توانید به حالا فکر کنید و از این که بهترین کمک را به خود کردید، احساس رضایت کنید و از اتفاقاتی که برای تان افتاده خوشحال شوید یا می توانید وقت خود را صرفاً با غصه خوردن سپری کنید. البته با انتخاب راه دوم وقتی در آینده به این لحظات می اندیشید، جز تاسف و نارضایتی چیزی عایدتان نخواهد شد. حالا کدام راه را انتخاب می کنید؟

افرادی که حوصله ندارند، چقدر ناتوان هستند!
 
آنچه آسیب دیده، به تدریج بهبود می یابد. پس با خود مهربان باشید و بدانید غم ها به آرامش می رسند. انتخاب با شماست؛ رضایت و شادی می خواهید و به گذشته فکر نمی کنید یا خود را غوطه ور در افکار گذشته کرده و با آن خاطرات زندگی می کنید. به جلو حرکت کنید و به پشت سرتان ( منظورمان یادآوری چیزهایی که شما را آزار می دهد) نگاه نکنید. به خود برای فراموش کردن آن اتفاقات فرصت بدهید. مطمئن هستیم با رعایت موارد فوق تجربه های تلخ پیش آمده را با افکار خوش پشت سر می گذارید.
منبع:کوچه ما شماره 7.

زندگی پس از طلاق

زندگی پس از طلاق
طلاق یک تغییر اساسی در زندگی است که شخص را دچار سردرگمی میکند . ناگهان خودتان به تنهایی میبایست از پس مواردی مانند پول بچه ها شغل تغییرات و موقعیتهایی که اعضای خانواده را تحت فشار قرار میدهد بر بیایید . در اینجا توصیه هایی وجود دارد که " چگونه زندگی جدید را پس از جدایی شروع کنید ؟" اگر مشکلاتی دارید بدانید که :

* بعد از اتمام این زندگی ، زندگی جدیدی در انتظار شماست .
 
در حال حاضر به سختی می توانید باور کنید زیرا روزی این زندگی چیزی بود که شما خواستار آن بودید . شما خواهان ایجاد و تداوم آن بودید .

* خودتان را فریب ندهید .
 
از خودتان بپرسید : آیا به راستی این زندگی را می خواهید یا به علت ترس دو دستی به آن چسبیده اید ؟ اگر فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در یک زندگی از هم پاشیده است خب به ترسهایتان اجازه دهید تا تصمصیم گیرنده باشند . آیا برای از دست دادن زندگی که بود یا میبایست باشد هنوز سوگواری میکنید؟

* روزهای زندگیتان را هدر ندهید .
 
اندوهگین بودن هیچ محدوده زمانی ندارد اما زندگی محدود است . شما این را متوجه بشوید یا نشوید ، زمان به سرعت سپری میشود. زمانی میرسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید : " من باید کاری برای زندگی ام انجام دهم بچه هایم را بزرگ کنم و کاری کنم که زندگی شاد و معناداری داشته باشم و شخصی فعال در جامعه باشم ." پس از هم اکنون قدمهای استوار بردارید و به جلو حرکت کنید .

* افکار مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید .
 
" زندگی من تمام شده است ." " من همه چیز را از دست دادم ." " همه چیز خیلی بد است ." افکاری هستند که تاثیرات خیلی قوی بر چگونگی احساس شما دارند . متوجه باشید که واقعا اینها درست نیستند . زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست . تغییر پیش فرضهای منفی در ذهن تان به تغییر احساسات شما کمک میکند .

* زمان خود را با افسوس هدر ندهید .
 
شما باید به خودتان بگویید : " اتفاقی است که افتاده !" شما نمی تواتید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید اما می توانید کارهای زیادی را هم اکنون انجام دهید .

* برای فرزندانتان الگو باشید .
 
در آینده فرزندانتان چگونه والدینی خواهند بود وقتی شما در جایی نشسته و گریه میکنید ، به نقطه ای زل می زنید و افسوس گذشته را می خورید ؟ وقتی شما جدایی را پذیرفتید زمان پیشرفت در زنگی تان است .
به خاطر فرزندانتان با همسر سابق خود رابطه جدیدی را تعیین کنید .
در رابطه سابق شما همسر وی بودید اما در حاضر یک دوست معمولی هستید بخاطر بچه هایتان .

* با کودکانتان صحبت کنید .
 
طلاق ممکن است زخمهای عاطفی را برای بچه هاایجاد کند . با آنها صحبت کنید . با آنها درباره اتفاقاتی که درحال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع کنونی دارند صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد. اگر آنها خیلی چیزها را بدانند می توانند به شما در این مراحل کمک کنند و به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند .

* از دیگران کمک بگیرید.
 
اگر از مردم کمک بخواهید خوشحال می شوند . این لطفی است در حقشان که به آنها اجازه می دهید کاری برایتان انجام دهند .یک گروه حمایت کننده از نزدیکترین دوستانتان داشته باشید که حمایتگرعاطفی ،راهنمای همیشگی ومشوق شما در کارهایتان باشند.بدانید شما اولین نفری نیستید که از سایرین کمک می گیرید.

* از امکانات و موهبت های اطراف خود استفاده کنید.
 
هرکاری که می توانید برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. توانایی ها و نقاط قوت خودتان را کشف کنید و برای کمک به خود و حرکت در یک مسیر جدید و مثبت روی آنها متمرکز شوید.هرشخصی حقیقت وجودی دارد که فقط خودش میداند وباور دارد . به یاد داشنه باشید که شما نتایجی در زندگی بدست می آورید که ابتدا باور دارید و سپس شایستگی آن را.

* برای خودتان وقت بگذارید.
 
خودتان را در اولویت قرار دهید ،کمی خودخواه باشید و کاری را فقط برای خودتان انجام دهید.بهترین هدیه ای که شما می توانید به فرزندانتان بدهید اینست که از خودتان خوب مراقبت کنید. یک کلاس جدید را امتحان کنید، ورزش را شروع کنید و سرگرمی های فراموش شده که سابقا انجام می دادید را دوباره شروع کنید.

* خانه رویایی تان را بسازید.
 
اگر شما مجبور به تغییر منزل شدید دنیا به آخر نرسیده است. بدانید که شما و بچه هایتان میتوانید خاطراتی را بسازید که آنجا خانه رویاهایتان شود.

* خود واقعی تان را بیابید.
 
شما ممکن است زمان طولانی نیمی از یک زوج بوده اید. اما شما هنوز صددرصد یک شخصیت واحد هسنید. آن شخص را دوباره کشف کنید.

* آنچه را دوست دارید انجام دهید.
 
هرروز وقتی از خواب بر می خیزید چه چیزی شما را به هیجان می آورد.یک لیست از آنچه شما را به اهدافتان میرساند تهیه کنید.

* روحیه شاد داشته باشید.
 
در زندگی جدید کمی تفریح و شادی کنید. خاطرات زیبایی را با فرزندانتان بسازید تا با اعتماد بنفس و حس احترام به خود بسوی آینده بروند.

* درآینده از خود مراقبت کنید.
 
این مهم است که همیشه به روابط خود توجه کنید و از خود بپرسید که :" چقدربودن در این رابطه ارزش دارد؟" اگر شما در آن رابطه کاملا خودرا فراموش می کنید پس بهای سنگینی را می پردازید.
منبع:http://www.ofc.ir

با من بمان!

با من بمان!
خسته دلی و شوربختی بچه های جدامانده از طلاق!!
ای نازنین پدر!
وی مادری که شمع دل افروز خانه ای!
از خشم بگذرید
ای جان من فدای شما، آشتی کنید
جغد طلاق بر سر ما ضجه می زند
لعنت بر این طلاق
از بهر ما نه، بهر خدا آشتی کنید!
«مهدی سهیلی»
هنگامی که طلاق، زنجیره ی خانواده را از هم می گسلد، پدر و مادر هویت جداگانه ای می یابند، اما آن کسی که دیگر نامی ندارد و بی پناه و متزلزل در اجتماع رها شده، فرزند است. جدایی پدر و مادر یک اثر آنی و زودگذر نیست و در تمام مراحل زندگی فرزندان، اثر منفی بر جای خواهد نهاد.
پراکنده شدن اعضای خانواده و محرومیت فرزندان از سرپرستی مشترک والدین پس از فروپاشی و انحلال خانواده، آنان را از داشتن مواهب و مزایای زندگی خانوادگی محروم می کند و هویت فردی و خانوادگی «فرزندان طلاق»را مختل می سازد. پس از جدایی پدر و مادر، به دلیل فقدان والدین، مسائل روحی و روانی فراوانی برای بچه ها ایجاد می شود از جمله بدبینی به جنس والد دیگر و بی خبر ماندن از روحیات و ساختار وجودی او که آسیب های آن، بعدها در ازدواج چنین فرزندانی آشکار می شود.
آسیب شناسان اجتماعی، مشکلات روانی و جسمانی، تربیتی، احساس گناه و سردرگمی، اختلال در هویت فردی و خانوادگی، ایجاد خانواده های ناتنی، مشکلات زندگی آتی و افزایش احتمال گرایش به ارتکاب جرم و بزه را از جمله آثار ویران گر و زیان بار مادی و معنوی بر روی فرزندان طلاق برمی شمارند. آمارها نیز حکایت از آن دارد که بیش تر جرم ها و بزه کاری های کودکان و نوجوانان، ریشه در مسائل و مشکلا ت خانوادگی، طلاق و از هم پاشیدگی کانون گرم خانواده دارد.
هم چنین طلاق پدیده ای جمعیتی است که به لحاظ کمی و کیفی بر ساخت جمعیت اثر می گذارد زیرا تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل، خانواده است که با رخداد طلاق از هم گسسته می گردد. طلاق بر کیفیت جمعیت نیز اثر دارد، چرا که فرزندان و نسل این خانواده ها به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در احراز مقام «شهروند مسئول»خواهند بود.
طلاق، تأثیرات اقتصادی هم برای جامعه در بر خواهد داشت، زیرا تعادل روحی نیروی انسانی «تولید»و«خدمات» را در جامعه بر هم می زند و به بروز پیامدهای سهمگینی در حیات اقتصادی اجتماع منجر می شود. طلاق، «نماد یک مشکل ارتباطی صحیح و سالم بین افراد» توصیف می شود که این مشکل ارتباطی در مقیاس کوچک(خانواده)می تواند در بعد وسیع تر(جامعه)نیز تسرّی و گسترش یابد و ارتباطات انسانی را مختل کند.
طلاق، تعادل آدم ها را بر هم زده و آثار شومی را در جامعه بر جای می نهد و منجر به کاهش انسجام و یک پارچگی اجتماعی می شود و سنگ بنای اجتماع را از هم می گسلد. هیچ گاه مطالعه ی آسیب شناسی و انحرافات اجتماعی، بدون توجه به طلاق امکان پذیر نیست. وقتی بنیان خانواده دست خوش ضعف و عدم استواری گردید، بنیان های اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل شده و آن جامعه به سوی جرایم گوناگون سوق داده می شود. طلاق می تواند موجب افزایش آسیب های اجتماعی از قبیل اعتیاد، روی آوردن به مشروبات الکلی و انحرافات جنسی شود. از سوی دیگر طلاق یکی از عوامل مؤثر در فزونی میزان خودکشی است. طلاق در یک جامعه به مثابه تزلزل اجتماعی و عدم ثبات آن است که می تواند به کم بها شدن خانواده و ارزش های خانوادگی در آن اجتماع شود. بیم از آینده، احساس گناه و تنهایی، مشکلات روحی و جسمی، مشکل دوگانگی نقش، نارسایی های اقتصادی، انزوای اجتماعی و اختلال در هویت، کاهش فرصت های ازدواج، کاستی رضایت از زندگی و گرایش به ارتکاب جرم و بزه کاری در زمره ی پیامدهای زیان بار طلاق به ویژه برای زنان است. آسیب طلاق والدین بر فرزندان، مشابه مرگ پدر و مادر است.
بچه ها طلاق را به معنای تحولی در دنیای کودکی خود و نیز از کف دادن پدر و مادرشان تلقی می کنند. پژوهش ها نشان می دهد که در صورتی می توان بسیاری از آثار زیان بار طلاق را کاهش داد که والدین مشترکاً نیازهای فرزندان شان را برآورده سازند.
طلاق نه تنها برای پدر و مادر تنش زاست بلکه کودکان را نیز به فشار روحی می کشاند. هر چند واکنش های عاطفی بچه ها در زمان جدایی والدین، معمولاً به سن شان بستگی دارد، ولی بسیاری از آنان با احساساتی هم چون اندوهگینی، خشم و دلواپسی دست به گریبان می شوند و بعید نیست که چنین احساس هایی در رفتارشان نیز جلوه گر شود. اغلب، واکنش های کودک با عکس العمل های پدر و مادر کاملاً متفاوت است و دریافت این تمایزها اهمیت دارد. مثلاً ممکن است پدر یا مادری احساس آسودگی کند که تصمیمش باعث تمام شدن دوره ی دشوار و تحمل ناپذیر زندگی اش شده، در حالی که امکان دارد بچه ای حس کند که با فقدانی روبه رو گشته است.
خوش بختانه می توانید به کارهایی دست یازید که در طول مدت طلاق به فرزندتان یاری رساند. با حداقل ساختن فشار روانی ناشی از این وضع و واکنش آشکارا و صادقانه در برابر نگرانی های کودک تان، می توانید وی را در این عهد طاقت-فرسا مدد کنید.
چگونه با بچه از جدایی سخن بگوییم؟
به محض این که از برنامه های خوش خاطر جمع شدید، با کودک تان از تصمیم به جدا ماندگی صحبت کنید. هر چند در این باره لب به سخن گشودن ساده نیست و هنگام طرح موضوع هر دوی پدر و مادر باید حضور داشته باشند و احساسات مربوط به خشمناکی، تقصیر و گناه و یا سرزنش را نباید در گفت و گو دخالت داد. در نهایت این پیام مشکلی است که ناچاراً باید بر زبان آورد، اما گر به طرزی پر احساس از عهده ی آن برآیید، می توانید فرزندتان را کمک کنید تا دردناکی ماجرا را کم تر حس کند.
با آن که جستار درباره ی طلاق باید با سن و رشد کودک دم ساز باشد، اما همه ی بچه ها ضرورتاً همان پیام بنیادی و ابتدایی را دریافت می کنند که :«مامان و بابا قبلاً هم دیگر را دوست داشتند و سرخوش بودند، لکن حالا خشنود نیستیم و به جایی رسیده ایم که اگر جدا از هم باشیم خوش تریم آن چه نباید بین ما بشود، شد، ولی پیوسته پدر و مادرت خواهیم بود، همیشه تو را دوست داشته و مراقبتت خواهیم کرد!»
تأکید ورزیدن بر این مسأله مهم است که کودک شما نباید به خاطر این فروپاشی و جداشدگی سرزنش شود و اندوه و ناکامی حاصل، به او (اعم از دختر و پسر)مربوط نیست. بچه ها معمولاً خود را به سبب شکست و گسست ازدواج پدر و مادرشان ملامت می نمایند در حالی که لازم است مدام به آنان یادآور شویم که در این میان تقصیری متوجه شان نیست. سرانجام شاید از شما بپرسند که آیا مهرورزی تان به او زودگذر است؟(هم چنان که با همسرتان بود)
این جاست که باید به فرزند خود مجدداً اطمینان خاطر دهید که حتی اگر دارید از هم جدا می شوید، محبت او را برای همیشه و بی قید و شرط در دل دارید.
در پاسخ به پرسش های بچه ها مربوط به طلاق داشتن اطلاعات کافی و انتقال آن به بچه ها اهمیت دارد تا آن ها آماده ی رویارویی با دگرگونی ها و تغییرات آینده ی زندگی خویشتن شوند ولی نه آن قدر که هراسان شان سازد. سعی کنید احساسات خویش را عادی جلوه دهید و تا سر حد امکان به سؤالات آن ها به فراخور سن شان و صادقانه جواب دهید به خاطر بسپارید که لازم نیست بچه ها تمام جزئیات را بدانند بلکه کافی است آگاهی های شان به اندازه ای باشد که آشکارا دریابند هر چند طلاق به مفهوم جدا شدن از همسر است، اما به این معنا نیست که ایشان فرزندان شان را ترک و رها می کنند.
وقتی بچه ها می شنوند که پیوند زناشویی پدر و مادرشان از هم گسسته می شود، واکنش همه شان در این زمینه یک سان نیست. برخی پرسش هایی می پرسند، بعضی می گریند و شماری اصلاً سؤالی ندارند. در مورد کودکانی که به نظر می آید هنگام شنیدن خبر ناگوار آشفته حال می گردند، مسأله ی مهم این است که والدین به آنان یادآوری کنند که احساسات شان را باز شناخته و پای بند آن هستند و مطمئن شان سازند که گریستن برای شان خوب است.
به عنوان مثال ممکن است بگویید:«می دانم که این رخ داد برایت دل آزار است و از دلیلش آگاهم!»یا «من و مادرت شیفته ی توایم و خیلی متأسفیم که مشکلات ما تو را به چنین وضعی کشانده است!»اگر کودک تان فوراً واکنش عاطفی و هیجانی از خود نشان ندهد، به وی(خواه دختر باشد یا پسر)بگویید که وقت برای صحبت بسیار است. نگرانی بسیاری از بچه ها این است که چه سان طلاق بر آنان اثر خواهد نهاد:
*با کی زندگی خواهیم کرد؟
*آیا مرا به جای دیگر می برند؟
*پدر و مادر در کجا ساکن خواهند شد؟
*آیا به مدرسه ی جدید خواهم رفت؟
*آیا باز دوستانم را خواهم دید؟
*می توانم امسال تابستان هم به اردو بروم؟
هنگامی که پیرامون دلواپسی های فرزندتان سخن می گویید، رو راست باشید و به او گوشزد کنید که خانواده به این قبیل مسائل خواهد پرداخت ولو این که احتمالاً وقت گیر باشد.
کاستن از فشار روانی(استرس)کودک
طلاق با تغییرات فراوان و یک احساس واقعی ضایعه و فقدان هم راه است. فرزندان و والدین از نبود خانواده ای که بدان امیدوار بودند غصه می خورند و بچه ها مخصوصاً بابت عدم حضور پدر یا مادر اندوهگین اند. از همین روست که عده ای از ایشان-حتی بعد از اعلام قطعیت طلاق-هنوز امیدوارند که روزی والدین شان با هم از در صلح و آشتی درمی آیند. ماتم ضایعه ی خانوادگی امر طبیعی است لیکن به مرور زمان شما و کودک تان، شرایط تغییر یافته را به نوعی پذیرا می شوید.
بنابراین، شما چگونه می توانید فشار روحی ناشی از تغییراتی را که بر اثر طلاق رخ داده است، بکاهید؟این عمل عمدتاً از طریق فراگیری واکنش در برابر بیان عاطفه و احساس صورت می گیرد. ذیلاً چند شیوه ای را که همسران جدا شده می توانند به فرزندان شان یاری کنند، آورده ایم:
-کودک را به گفت و گو فراخوانید.
لازم است بچه ها بدانند که احساسات ایشان از دید پدر و مادرشان اهمیت داشته و جدی گرفته خواهد شد.
-به آنان یاری کنید که احساسات خویش را به صورت واژه هایی درآورند.
امکان دارد رفتار بچه ها اغلب شما را از احساسات اندوه یا خشم با خبر گرداند. بگذارید آنان احساسات خویش را بر زبان جاری سازند و یاری شان کنید که بدون تغییر عواطف یا توجیه آن ها برچسب شان زنند. شاید بگویید:«به نظر می رسد که از همین حالا ناراحت شدی. آیا می دانی چرا؟» وقتی کودک تان پاسخ می دهد، شنونده ی خوبی باشید ولو این که شنیدنش برای تان دشوار باشد.
-احساسات آنان را مجاز شمارید.
گفته ای نظیر «عجیب نیست که غصه داری»یا «گویا شاید آسیب، هرگز تمامی ندارد»به بچه ها هشدار می دهد که احساسات شان موجّه است. آن ها را ترغیب کنید هرچه در دل دارند، از سر به در کنند.
-پشتیبانی کنید.
از کودک بپرسید:«به نظر شما چه عاملی به تو کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشی؟»ممکن است نتواند چیزی را نام ببرد، لیکن شما می توانید چند نظر به او پیشنهاد کنید-احتمال دارد لحظه ای کنار هم بنشینید، راه بروید یا عروسک مورد علاقه شان را در دست بگیرید. امکان دارد بچه های خردسال تر از پیشنهاد تلفن کردن به پدر یا کشیدن تصویر و اهدای آن به مادر در ساعات پایانی روز که به دیدارش می آید، استقبال کنند.
فرض کنید که سازگاری بچه ی شما، مدتی به طول انجامد. برخی واکنش های عاطفی و کرداری در برابر طلاق، ماه ها یا حتی یک سال به درازا می انجامد.ممکن است پاره ای از آن ها خیلی زودگذرتر بوده و آن قدر دوام بیاورند تا وضع ثابت شود و امور روزمره ی وی دوباره تثبیت شود. وانگهی مهم این است که به یاد آوریم این واکنش ها لزوماً نمایان گر مشکلات نیستند. بسیاری اوقات اگر پرداختن به نگرانی های عاطفی بعد از طلاق بچه ها توأم با حساسیت باشد، حالت موقتی پیدا می کند. اما گاهی، کودکان واکنش طولانی تری دارند.
توجه به نشانه هایی که کودک(اعم از دختر و پسر)از خویشتن بروز می دهد، ممکن است به فرزندتان مدد کند که از عهده ی آن ها برآید.
-واکنش در مقابل فشار روحی
در زیر نشانه هایی را آورده ایم که نمایش گر فشار روانی در مراحل گوناگون است:
*بچه های شیرخواره و نوپا
چنین کودکانی نیاز به سازگاری و روزمرگی دارند و آشنایی، تسلی بخش آن هاست. احتمال دارد برنامه های پیش بینی نشده، دگرگونی های متعدد یا جدایی های ناگهانی، پریشان خاطرشان کند.
علامت هایی که کودکی بر اساس آن احساس غمگینی می کند، شامل غرغرها یا گریه و پیدایش تغییرات و عادات خور و خواب است. کودکان شیرخوار و نوپا هم در مواجه با جدایی حساسند. امکان دارد نشانه های ناشی از اضطراب جدایی به صورت عزلت گزینی، غم باری یا رفتار توأم با وابستگی و چسبیدن به یکی از پدر و مادر، جلوه گر شوند.
کودکان پیش دبستانی یا کودکستانی
بچه های در این سن و سال به مراقبت مداوم احتیاج دارند. ولی از آن جایی که حافظه ی درازمدت و مهارت های زبانی شان گسترش می یابد، بیش تر متکی به خود می شوند.
نشان هایی که کودکی در این سن تحت فشار قرار می گیرد، عبارتند از:نگرانی های پیاپی به خاطر جدایی و بازگشت به عادات پیشین مانند مکیدن انگشت، شب ادراری و بدخوابی های شبانگاهی ممکن است دمادم گریه سر دهد و ستیزه جویی کند. به کردارهایی کودکانه رو کرده و کج خلقی و اوقات تلخی نماید.
*بچه های مدرسه رو
برای کودکان شش تا هشت ساله جداگانه وقت گذاشت تا هم چنان اطمینان یابند که محبوب اند. انصاف، مسأله ی مهمی است. شاید کودک تان بخواهد مطمئن شود که شما و نیز همسرتان به طور یک سان برایش وقت صرف می کنید. هم چنین کودکان در این سن و سال، به مواردی هم چون«چه کسی باید سرزنش شود و کی مقصر است،»علاقه دارند.
اگر بچه ی شما امید خود را به پیوند مجدد پدر و مادرش بیان کند، مطمئن باشید که او وقتی را جداگانه با هر دوی شما گذرانده تا واقعیت وضع را استحکام بخشد. به هر حال بچه ها امید وصل مجدد را سال ها در دل خود زنده نگاه می دارند. گرچه لازم است امیدهای کودکان و شیوه ی احساس شان را پذیرا شده و حقیقت وضعیت را بدانان یادآوری کنید.
احساسات مربوط به اندوه گساری احتمالاً در قالب غم، عصبانیت، پرخاش گری یا ستیزه جویی جلوه می یابد. شاید کودک(خواه پسر باشد یا دختر)مشکلاتی از بابت دوستی در مدرسه دارد. امکان دارد فشار روانی(استرس)به شکل ناراحتی های جسمی همانند دل آشوبه یا سردرد بروز کند.
کودکان نه و دوازده ساله (سنین پیش از نوجوانی)بچه های بین نه تا دوازده ساله دور از پدر و مادر بیش تر سرگرم کارهایی هستند. زمانی که والدین جدا شده کنار هم قرار می گیرند ممکن است اختصاص وقت همسان کارساز باشد، اما امکان دارد بچه های یاد شده نیازمند برنامه های مختلف باشند تا با اولویت های متغیر دمساز گردند. برای بچه هایی در این رده ی سنی، علایق مربوط به مدرسه، اجتماع و دوستی مهم تر است، در عین حال اهمیت خانواده در این مورد باز هم پا برجاست.
احتمال دارد کودک تان نخواهد که به طور یک سان در کنار هر یک از شما بماند و بودن با یکی را بر دیگری ترجیح دهد. این رویه را بپذیرید و وقتی رخ می دهد به دل نگیرید. برنامه ی دیدار را رعایت کنید و علاقه و دل بستگی پدر و مادر در زندگی فرزندتان را مورد تأکید قرار دهید.
نشانه های هشدار دهنده برای این گروه سنی شامل مشکلات هم سن و سالی، تنهایی، افسردگی، خشم یا علائم بیماری جسمانی مانند سردرد دل درد و اشکالات فراگیری باشد.
*تغییر نقش
موقعی که بچه ها احساس اجبار می کنند که «باید مراقب پدر یا مادر پریشان از نظر عاطفی بوده، و یا از آنان پشتیبانی نمایند»،این دگرگونی نقش به وجود می آید و موقعیتی غیر طبیعی برای او محسوب می گردد. والدینی که تغییر نقش را در خانواده شان تشخیص می دهند لازم است راه هایی جهت حمایت از خودشان یافته و بار را از دوش فرزندشان بردارند.
*نوجوانان
در سال های اولیه نوجوانی بچه ها نیازمند پشتیبانی پای دار پدر و مادر هستند، اما ممکن نیست استفاده مشترک از برنامه های زندگی شان را بپذیرند زیرا امکان دارد این وضع، زندگی آموزشگاهی و اجتماعی آنان را بر هم زند. در مورد بهره وری مشترک به اندیشه های کودک تان توجه کنید.
برخی اوقات بچه ها پیش نهاد می کنند که سرتاسر تابستان، نیم سال تحصیلی(دانش گاهی)یا سال تحصیلی را با پدر یا مادرِ فاقد حق حضانت فرزند، بگذرانند. لیکن شاید این حالت حاکی از آن نباشد که آنان تمایل به اقدامی دارند. بچه ها در اوایل دوره ی نوجوانی احساس صحیح و درک به جایی از زمان دارند مبنی بر این که زندگی بزرگ سالی نزدیک می شود. غالباً بچه سالی را با یکی از والدین می گذرانند و سپس به خانه برمی گردند. برای بچه ها فرصتی حاصل می شود که وقت زیادی را با پدر و مادری سپری سازند که برای شان دل تنگ شده اند اگر آن ها پرورش یافته باشند، بدین راه چاره ها گو ش فرا داده و بررسی شان کنید.
هر نوع ترتیباتی به عمل می آورید، با این همه، برنامه ای تنظیم کرده و بدان پای بند باشید. احتمال دارد نوجوانان، پدر یا مادر را به خاطر طلاق سرزنش کنند و ممکن است با اقامت در یک جا یا تغییر پیاپی سکونت گاه حاکم گردند.
هر چه بر سن نوجوانان افزوده می شود، فعالیت های آموزش گاهی و اجتماعی و نیز تثبیت آزادی و عدم وابستگی بیش تر، در کانون توجه شان قرار می گیرد و لذا علاقه ی آن ها به مشکلات والدین شان کاهش می پذیرد ولی باید دانست که نوجوانان تان نیازمند پشتیبانی شما هستند گو این که پدر و مادر اغلب این احساس را پیدا می کنند که اطلاعات شان برای نوجوانان مهم نیست در صورتی که هست. در زندگی و علایق بچه ها دخیل باشید. گفت و گوی مداوم با نوجوان تان مفید است.
هر چند امکان دارد نوجوانان بخواهند والدین شان را شاد و سرخوش ببینند، ولی بچه ها در هر سن و سالی که باشند ممکن است از مشاهده ی قرار ملاقات گذاشتن والدین شان با دیگران احساسات متفاوت و مبهمی داشته باشند و شاید حس کنند که نادیده گرفتن وعده ی دیدار پدر یا مادر خیانت به طرف دیگر باشد، اما احتمالاً از این که یکی از والدین همسر جدیدی یافته، خوش حال گردند.
افسردگی، کج خلقی، تندخویی، تخلیه ی هیجانات، عمل کرد نامطلوب در مدرسه، یا مصرف مشروبات یا سایر مواد مخدر، فعالیت جنسی، یا رفتار حاد مخالفت آمیز، همگی نشانه ی آنند که نوجوان دچار رنج و زحمت است. امکان دارد سایر نوجوانان مشکلا ت رفتاری داشته، فسرده دلی از خود بنمایانند و تلاش های ناموفقی در مدرسه داشته باشند، از خانه بگریزند یا گرفتار چنگال قانون گردند. بدون توجه به این که آیا گرفتاری ها و ناراحتی هایی از این قبیل مربوط به طلاق است، آن ها مشکلات شدیدی هستند که بر رفاه و سلامت نوجوان تأثیر نهاده و نمایان گر نیاز به یاری از خارج است.
ستیزه جویی در حضور بچه
اگر چه بگومگوی گاه گاهی بین والدین عاقلانه بوده، حتی از یک خانواده ی سالم انتظار می رود لکن زندگی در نبردگاه دشمنی و کینه توزی مداوم و نزاع و درگیری پایان ناپذیر، امکان دارد یک بار سنگین روان شناختی را بر فرزندتان تحمیل کند. رخدادهای آسیب زا مثل جیغ کشیدن، زد و خورد، جر و بحث کردن یا خشونت، بچه ها را ترسو و نگران بار می آورد . چون وی از عهده ی این گونه هراس ها برنمی آید و ممکن است از نظر عاطفی آزرده خاطر، حاکم یا درون گرا و در خود فررفته شود.
شاهد خصومت و کینه توزی شما نیز یک الگوی رفتاری نامناسب برای فرزندتان است یعنی کسی که هنوز دارد شیوه ی کنار آمدن با هیجاناتش را فرا می گیرد. سازگاری درازمدت بچه ها با طلاق ارتباط زیادی با طلاق مستمر بین والدین دارد. بچه هایی که والدین شان به ابراز خشم و دشمنی و تنفر ادامه می دهند، به احتمال زیاد دارای مشکلات مداوم عاطفی و رفتاری می باشند.
مذاکره با میان جی یا رای زن طلاق، به زوج های طلاق گرفته یاری می کند که نارضایی های و لطمات وارده به یک دیگر را به نحوی ابراز کنند که به بچه ها آسیبی نرسد. گرچه به این ترتیب هم کاری با هم دیگر دشوار است، اما باعث می شود که فرزندتان از صدمه ی ناشی از دل خوری و ناخشنودی بی وقفه در امان بماند.
سازگاری با شرایط جدید زندگی
از آن جایی که طلاق ممکن است تغییر عظیمی در زندگی بچه ی شما پدید آورد، دم سازی با برنامه های زندگی باید به تدریج صورت گیرد. شرایط بعد از طلاق، در سه مورد خلاصه می شود:
*یک والد(شما و یا همسرتان)ممکن است حضانت داشته باشید.
*امکان دارد مشترکاً حضانت را به عهده داشته باشید(یعنی هر دوی شما و همسرتان در تصمیمات قانونی مربوط به فرزندتان سهیم باشید، ولی او اساساً در مجاورت بوده و شما به فرزنتدتان سر بزنید)
*حضانت را مشترکاً به عهده داشته باشید(که طی آن، تصمیمات، متفقاً اخذ شده و حضانت جسمی نیز بر همین منوال باشد)
حضانت مشترک بچه برای پدر و مادرانی که از هم دور نیستند، به طرز روزافزونی عمومیت پیدا می کند. این عمل، راه حل ساده ای ندارد. اگر چه برخی بچه ها موفق می شوند که نیمی از اوقات شان را با هر یک از والدین بگذرانند، اما به نظر می رسد که سایرین از لحاظ داشتن یک «سکونت گاه»و دیدار با یکی از آنان نیازمند«ثبات»اند.
هر گونه نظم و ترتیبی را که در نظر داشته باشید، باید بدانید که نیازهای فرزندتان همیشه در اولویت است. از ایجاد بلوا و آشوب جهت پیروزی بر همسر سابق تان خودداری ورزید. زمانی که در مورد چگونگی برگزاری سال روز تولد، تعطیلات (تحصیلی و غیره)تصمیم گیری می کنید، بهترین شیوه را برای وی برگزینید.
رخ دادهای پس از طلاق
تا سرحد امکان حفظ وضعیت طبیعی بعد از طلاق اهمیت دارد. این وضع با رعایت امور منظم روزانه مشتمل بر آداب غذاخوری، قواعد رفتاری و شیوه های نظم و ترتیب صورت می گیرد. محدودیت های آرام بخش به ویژه طی زمان تغییرات، موقعیت بچه ها را نااستوار و متزلزل می سازد. عشق و محبت یک طرفه، بچه ای را ضایع می گرداند که غصه ی طلاق را می خورد او در صورتی تباه می گردد که دچار یک عشق یک طرفه باشد.
ضمناً پدر و مادر باید بکوشند نقش خویش را به جا ایفا کنند. مهم نیست بچه ی شما چقدر سعی می کند که بفهمد؛ هنوز طفل است. اگر به وی اعتماد کنید، خواه دختر باشد یا پسر، از حیث برقراری ارتباط با پدر یا مادر خویش به زحمت می افتد، یعنی نباید بچه را سرزنش کرد یا او را در موقعیت خاص بزرگ سالان قرار داد.
هماهنگی و تداوم در امور روزانه و ایجاد نظم و ترتیب، در کلیه ی مسائل خانوادگی اهمیت دارد.توقعات مشابه در خصوص ساعات خواب، قواعد و تکالیف درسی، اضطراب را می کاهد و این پیام را برای فرزندتان در پی دارد که شما و همسر سابق تان با هم کار می کنید و گول نمی خورند.
از یاری جویی تخصصی شرمنده نشوید. طلاق، بحران عمده ی زندگی یک خانواده است. اما چنانچه شما و همسر پیشین تان بتوانید متفقاً کار کنید، امکان دارد پدر و مادر خوبی برای فرزندتان بمانید.
چند توصیه ی زیرا را به خاطر بسپارید
*برای کنار آمدن با احساسات دردناک خویش، مدد بجویید. اگر قادرید تغییرات کارآمدی به عمل آورید، فرزندتان نیز به احتمال زیاد دست به چنین عملی خواهد زد.در ضمن، برخورداری از پشتیبانی ضروری عاطفی و توانایی ابراز احساسات و اندیشه ها با فردی بزرگ سال، امکان به دو ش کشیدن بار ناعادلانه ی نگرانی های عاطفی شما را می کاهد. این قضیه می تواند شامل دوستان یا اعضای طرف اعتماد خانواده یک درمان گر باشد.
*با خود و فرزندتان شکیبا باشید. رفع اضطراب های عاطفی، لطمه ها و آسیب های متعاقب طلاق، نیاز به زمان دارد و غالباً مرحله به مرحله انجام می پذیرد که مناسبت هم دارد.
*در برابر وسوسه ی مربوط به جبران غم و اندوه بچه، با تهیه ی چیزهای مادی، خرید خوراکی-ها یا امتیازهای ویژه مقاومت کنید. تنها عزیزان یارای آن را دارند که با مراقبت و حمایت خویش آسیب های عاطفی را به بهترین وضع برطرف سازند. این کار از اشیا ء ساخته نیست.
*نشانه های فشار روانی کودک تان را به نسبت سن و سالش تشخیص دهید. با پزشک یا درمان گرتان بخواهید که شما را از نظر شیوه ی حل مشکلات مخصوص ناشی از تشویش تان، راهنمایی کنند.
در یک خانواده ی سالم، بسیاری از عوامل یاری گر در کام یابی و سلامت روانی افراد یک خانواده از هم پاشیده کمک می کنند.
پشتیبانی صحیح سبب می گردد که بچه ها بتوانند با کام روایی از عهده ی دگرگونی های مربوط به طلاق برآیند.
منبع:نشریه پیام زن، شماره 219.