عقب ماندگی ذهنی و انواع آن ? تعریف:

عقب ماندگی ذهنی و انواع آن  ? تعریف:
به معنای نقص هوشی در اوئل زندگی- در مقابل دمانس می باشد که با محدود شدن عملکرد اجتمائی همراه است. با اقدامات آموزشی و اجتمائی می توان یک زندگی طبیعی در خارج از بیمارستان را برای این افراد فراهم کرد که شامل مدارس ویژه, انجام کار های خانه داری و صنایع دستی و حمایت از این افراد و خانواده آنان می باشد.
? آمار
در جمعیت ??-?? سال شیوع موارد متوسط و شدید حدود ?-? مورد در ???? است. معادل ?-? مورد در ????بیمار یک پزشک عمومی. این شیوع از سال ???? اندکی تغییر کرده اما بروز موارد شدید به علت مراقبت های خوب نوزادی و جنینی تا حد یک سوم تا یک دوم کاهش یافته است. علت ثابت ماندن شیوع, زندگی طولانی تر افراد عقب مانده ذهنی است.
? مشکلات جنسی
شایعترین آن استمناء در معرض عموم است. برخی مثل بچه ها در مورد بدن سایرین کنجکاو هستند که ممکن است از آن تعبیر جنسی شود. بسیاری از عوامل عقب ماندگی ذهنی ارثی نیست و آن دسته که ارثی است باعث ناباروری نیز می شود.
بنا بر این نگرانی اصلی از مقاربت این افراد تولد کودکان عقب مانده نیست بلکه توانائی آنان به عنوان یک پدر یا مادر برای نگهداری یک کودک طبیعی است. استفاده از روش های جلوگیری مفید است.
? بیماریهای جسمی:
شایعترین حالت در موارد شدید و بسیار شدید عقب ماندگی ذهنی دیده میشود که اکثرا ناتوانائی های حسی یا حرکتی و یا صرع دارند. فقط یک سوم این افراد تحرک دارند و یک چهارم به دیگران وابسته هستند. مشکلات شنوائی و بینائی مانع دیگری برای توانائی شناختی است. ناتوانی های حرکتی که شایع نیز می باشد عبارتند از: اسپاستیسیتی-اتاکسی-آتتوز
? اثر عقب ماندگی ذهنی بر خانواده
به محض تشخیص عقب ماندگی ذهنی در نوزاد والدین دچار دیسترس می شوند. برخی کودک را نمیپذیرند. گرچه این طرد کردن مدت طولانی دوام ندارد معمولا تشخیص پس از سال اول گذاشته می شود. والدین مجبورند امید ها و انتظارات خود را تغییر دهند که گاهی باعث افسردگی طولانی والدین همراه با احساس گناه و شرم و خشم می شود. تعداد کمی کودک را نمیپذیرند. در حالی که بقیه در مورد مشخصات سایر فرزندان شدیدا احساس می شوند.
سرانجام اکثر والدین تطابق پیدا میکنند. این والدین نیازمند حمایت طولانی مدت هستند.


ادامه مطلب...

تغذیه وعقب ماندگی ذهنی

تغذیه وعقب ماندگی ذهنی  
  یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از اتلاف سرمایه های اقتصادی وانسانی جلوگیری از بروز عقب ماندگی ها است واکثر عقب ماندگی ها قابل پیشگیری است.
ازمیان علل عقب ماندگی برموارد زیر می توان اشاره کرد.
1) نقش تغذیه:
ید - روی - مس - منگنز- اسیدفولیک - ویتامین . A,D,K
2) تاثیرات الکل
3) مواد مخدر ودخانیات:
نیکوتین - هروئین - حشیش، تریاک، ماری جوانا - کاکوئین.
4) داروها و مواد شیمیایی:
ضد تشنج - ترکیبات تالید و مایه - داروهای محرک تخمک گذاری (کلومیفن) - لینیوم.
5) مسمومیت ها:
سرب - جیوه.
سو» تغذیه:  آیا می دانید که کمبود تغذیه باعث کمبود وزن بچه، زایمان قبل از موعد و اختلال مغزی می شود. سو» تغذیه ویا به تعبیر درست آن نبود تغذیه مناسب یکی دیگر از علل مهم عقب ماندگی ذهنی است جنین به هنگام تولد و رشدونمو به املاح ویتامین ها ومواد مختلف چربی، پروتئین و... نیازمند است وباید ازهریک ازاین مواد به مقدار کافی دریافت کند.
مطالعات نشان می دهد که سو» تغذیه و کمبود ید، آهن، کلسیم، روی و ویتامینA,D,B2  در افراد جامعه ما بعنوان یک مشکل عمده مطرح شده است. کمبود این مواد با عوارض متعددی از جمله اختلال رشد جسمی وتکامل مغزی، کاهش بهره هوشی، کاهش قدرت یادگیری و افت تحصیلی و نهایتا کاهش توانمندی های ذهنی و جسمی افراد می شود.
کمبود ویتامین های ضروری وعدم تغذیه غذای مناسب در عقب ماندگی ذهنی دخیلند.


ادامه مطلب...

عقب ماندگی درسی :

عقب ماندگی درسی :


تربیت فرزند با همه سادگی و طبیعی بودن از کارهای نسبتا دشوار از مسئولیت های سخت سنگین است . تا روزی که طفل خردسال و در آغوش مادر است نگهداری او برای والدین و مخصوصا مادر یک دشواری است .
 
روزی که به راه می افتد و زمانیکه به مدرسه و کلاس وارد می شود بدبختی و مصیبت دو چندان است . همه آنهایی که به مدرسه می روند به یک میزان توفیق و پیشرفت ندارند و همه به یک درجه رشد نمی کنند برای برخی از کودکان مسأله تنبلی مطرح است و برای عده ای عقب ماندگی درسی . بنابراین پدران و مادران باید بگونه ای این مشکل را حل و رفع کنند .


انواع عقب ماندگی :


1. عقب ماندگی ذهنی : اینان افرادی هستند که درجه هوششان از حد متعارف و نرمال پایین تر است و پیشرفت تحصیلی ندارند . هوش عقلی آنها زیر 80-75 می باشد . این گروه باید در مدارس خاص خود به درس و کار بپردازند . باهوش ترین افراد این گروه مثلا با هر دو سالی یک کلاس دوره مدرسه را طی می کنند و حداکثر تا راهنمایی امکان ادامه تحصیل دارند .


2. عقب ماندگی درسی : این مورد صرفا ناشی از تن پروری یا بیکارگی است . و امید اصلاح برای این عده افراد وجود دارد . باید ریشه ها را دریافت و ازمیان برد. این نوع عقب ماندگی از لحاظ علت به دو دسته تقسیم می شود .


· ناشی از تنبلی : که این کودکان از روی تنبلی درس نمی خوانند و تلاش و فعالیتی نمی کنند.


· ناشی از علل دیگر : مثل وجود نارسایی های عضوی چون ضعف در بینایی ، در شنوایی و...


تیپ افراد :


برخی دچار نارسایی های جسمی و عقب ماندگی در رشد می باشند .


گروهی دچار ضعف ذهنی ، و اشکال در حافظه و دقت هستند.


بعضی دچار نابهنجاری های شدید رفتاری هستند .


عده ای از آنان کسانی هستند که در دوران خردسالی دیرتر به راه افتاده اند ، دیرتر به سخنگویی و تکلم افتاده اند و دیر تر ا ز دیگر نوزادان لبخند زده اند .


عده ای رشد فکری و عاطفی ندارند و قدرت تخیلشان ضعیف است .


بالاخره در بین آنها افراد باهوش و حتی تیز هوش نیز دیده می شوند .
 ادامه مطلب...

طبقه بندی بیماران عقب مانده ذهنی

طبقه بندی بیماران عقب مانده ذهنی


تظاهرات بالینی:


نمای کلی عبارت است از کاهش کارائی در همه انواع کار های هوشمندانه مثل یادگیری, حافظه کوتاه مدت,


استفاده از مفاهیم و حل مشکل. گاهی یک عملکرد بیشتر از بقیه مختل میشود مثل زبان


عقب ماندگی ذهنی خفیف:  70-50


80 درصد افراد عقب ماندگی دهنی در این گروه هستند. از نظر ظاهری طبیعی هستند و نقایص حسی و حرکتی


آنان خفیف است. بنابراین عقب ماندگی ذهنی آنان تا شروع مدرسه تشخیص داده نمیشود. در سنین بزرگسالی می توانند


زندگی مستقلی داشته باشند.
 گرچه در مواردی مثل خانه داری, اشتغال  و مواجه با موقعیت های استرس زا نیازمند کمک هستند.
 عقب ماندگی ذهنی  متوسط: 49-35


12 درصد کل بیماران را تشکیل می دهند , یادگیری زبانی در حد برقراری ارتباط کافی است و اکثرا می توانند نحوه


مراقبت از خود  را یاد بگیرند. در دوران بزرگسالی اکثرا قادرند کارهای روزمره را انجام بدهند.


 عقب ماندگی ذهنی  شدید: 34-20


حدود 7% کل بیماران هستند. رشد آنان در دوران پیش دبستانی شدید کاهش یافته است و بنابراین یادگیری آنان در مدرسه نیز همینطور  است. البته بسیاری از آنان میتوانند نحوه مراقبت از خود را بیاموزند و با جملات ساده ارتباط برقرار کنند.
 در بزرگسالی می توانند وظایف ساده ای را انجام دهند  و فعالیتهای اجتمائی محدودی دارند.
 بسیاری مشکلات جسمانی همراه دارند. تعداد اندکی از آنان توانائی شناختی ویژهای دارتد که در حالت طبیعی نیازمند هوش بالاست مثل محاسبات ریاضی ذهنی یا حافظه قوی . این افراد  احمق دانشمند نامیده میشوند.


عقب ماندگی ذهنی بسیار  شدید : کمتر از 20


یک در صد عقب ماندگان ذهنی در این گروهند. تعداد اندکی از آنان می توانند کاملا از خود مراقبت کنند و نیز تعداد کمی می توانند رفتار های اجتمائی یا توانائی سخن گفتن داشته باشند.

تعریف کودکان عقب مانده ذهنی

  تعریف کودکان عقب مانده ذهنی

کلمات کلیدی  :  عقب ماندگی ذهنی، طبقه بندی عقب ماندگان، انواع عقب ماندگی، کودکان استثنایی، علوم تربیتی

  کودکان کم‌هوش، توجه بسیاری از دست‌اندرکاران مانند پزشکان، روان‌شناسان، جامعه‌شناسان، متخصصان آموزش و پرورش و دانشمندان ژنتیک را به خود جلب کرده‌اند. هر کدام از این اشخاص و گروه‌ها طبقه‌بندی، مفاهیم و اصطلاحات خاص خود را در تعریف و توصیف این قشر از جامعه اظهار نموده‌اند.
  تعریف عقب‌ماندگی ذهنی با گذشت زمان، کم و بیش دچار تغییرات زیادی شده است. برخی تعاریف اولیه از عقب‌ماندگی ذهنی تاکید خاصی بر جنبه‌های بیولوژیکی دارد. به‌طوری که در این زمان اکثر پزشکان فکر می‌کردند که عقب‌ماندگی ذهنی، ریشه‌های زیست‌شناختی دارد. بعد از آن، تعاریف به جنبه‌های اجتماعی در عقب‌‌ماندگی ذهنی اشاره دارد و از زمانی که آزمون‌های هوشی مطرح گردیده IQ یا هوشبهر به عنوان یک عامل اساسی و متمایزکننده در تعریف عقب‌ماندگی ذهنی، تاکید بیشتری می‌شود.
 تعریف 1983 عقب‌ماندگی ذهنی
  تعریفی که مورد توجه اکثر متخصصین قرار گرفته است، تعریف انجمن عقب‌ماندگی ذهنی آمریکا(AAMR) می‌باشد. بنا به نظر این انجمن، عقب‌ماندگی ذهنی به کنش هوش عمومی که به‌طور معنی‌دار یا قابل ملاحظه‌ای کمتر از حد متوسط عمل کرده، با نقایصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته می‌شود.[1]
 
این تعریف شامل سه مفهوم است:
 
مفهوم اول: پایین بودن کنش هوش عمومی در حد معنی‌دار یا قابل ملاحظه: از این نظر، هر کودکی که بر اساس انجام آزمون‌های هوشی استاندارد شده، هوشبهرش حداقل دو انحراف معیار[2] کمتر از متوسط باشد، عقب‌مانده ذهنی محسوب می‌شود.
 
مفهوم دوم: رفتار سازشی: اشاره دارد به توانایی فرد در عملکرد مستقل فردی(اتکا به خود)، مسئولیت‌پذیری اجتماعی(توانایی برقراری ارتباط موثر با محیط) متناسب با گروه سنی و فرهنگ جامعه خود، تسلط بر اعمال حسی – حرکتی، کسب مهارت لازم در فعالیت‌های پیش‌تحصیلی و تحصیلی، انجام مهارت‌های مربوط به خانه و زندگی روزانه، استقلال حرفه‌ای و استقلال عملی در سنین مختلف.
 ادامه مطلب...

گروه کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر))

گروه کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر))


متاسفانه تعداد قابل توجهی از این گروه از کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیردر بیشتر جاهاودرغالب موارددرموسسات وسازمانهای غیر آموزشی نگهداری می شوند و کمتر به تعلیم وتربیت آنها به معنای اعم کلمه توجه شده است.


این گروه ازکودکان حدود3/%  (سه دهم درصد)کل جامعه راتشکیل می دهند.معمولا ًتعدادی از کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر درسنین دبستان در موسسات وسازمانهای مختلف وبقیه در منزل نگهداری میشوند.از نظر هوشی گروه عقب ماندگان تربیت پذیر از حدود50-25 درصدبهره هوشی برخوردارندبه عبارت دیگر هنگامی که کودکان همسال آنهاباپشت سرگذاشتن سن 6سالگی واردکلاس اول دبستان می شوندعقب ماندگان تربیت پذیر از نظر هوشی مانند بچه5/1 تا 5/3ساله هستند.


عقب ماندگی اکثر کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر به دلایل بیماری ضایعات مغزی واختلالات داخلی ناسازگاری های ژنیتیکی وغیره میباشد.وبه همین دلیل معمولا آنهادارای علائم کلینیکی وغیره هستند که به سهولت قابل مشاهده وتشخیص می باشد.


کودکان عقب مانده تربیت پذیر بر خلاف گروه عقب مانده آموزش پذیر غالباً به خاطر همان مشخصه بدنی از دوران نوزادی وطفولیت قابل شناسایی میباشند.واز همان ابتدا درراه رفتن حرف زدن ودیگرمهارتهای کلامی وبدنی وبه طور قابل توجهی دچار ضعف وکندی شدیدی میباشند پرواضح است به علل عقب ماندگی شدید ذهنی وبالطبع بدنی از این قبیل کودکان انتظاری درتحصیل آموزشهای رسمی و مهارتهای شغلی به گونه دانش آموزان آموزش پذیر نیست .


درواقع اگر چنین توانایی داشتند به آنها نیز حد اقل صفت آموزش پذیری داده می شد.افراد عقبمانده تربیت پذیرفاقد توان اداره یک زندگی به طور مستقل وخودکفایی اجتماعی واقتصادی لازم هستند.


ادامه مطلب...

((عوامل مربوط هنگام تولد ))

((عوامل مربوط هنگام تولد ))


بسیاری از اختلالات حسی و حرکتی و هوشی کودکان حاصل شرایت نامطلوب زایمان و یا بر اثر اشتباهات پزشکی به هنگام تولد می باشد .


اگر چه امروزه اکثر زایمانها طبیعی ویا بدون ضایعات و صدمات صورت می گیرد اما تعدادی از زایمانها به صورت خطرناک انجام شده ودر مواردی ضایعات و صدمات شدیدی به همراه دارد .


ضایعات مغزی از متداولترین ضایعات زمان زایمان است و مهم ترین علل عقب ماندگی ذهنی محسوب می شود . بیهوشی طولانی ،خونریزی شدید داخلی ، ، دشواری استنشاق ،استفاده از وسایل جراحی ، مشکلات تنفسی نوزاد ،تولد زود رس و مشکلات دیگر باعث مختل ساختن سیستم مرکز عصبی ، عقب ماندگی ذهنی ویا نقیصه ها و ضایعات دیگر   می گردد .


بدیهی است زایمانهای مشکل و بکار بردن وسایل مکانیکی در زایمانها تاثیرات نامطلوبی بر مغز جنین خواهد داشت . طرز قرار گرفتن جنین ، پیچش بند ناف به دور گردن ، اختلالات و نارسایی جفت در رساندن خون ممکن است باعث کم خونی مغز و خرابی سلولهای آن شود.



در زایمانهای قبل از موعد نارسایی رشد هوشی بیشتر دیده می شود زیرا هنوز سلسله اعصاب مرکزی کودک رشد کافی ندارد و کودک بدلیل حساس بودن امکان ابتلا به بیماریهای عفونی را دارد .


از بیماریهای مهم که احتمالاً بر اثرضربه های زایمانی اتفاق میافتد فلج مغزی است این بیماران اکثراً مبتلا به حملات صرع هستند واختلال تکلمی ، یادگیری، بینایی و حتی حرکات غیرارادی و تکراری بدون هدف در این کودکان شایع است  .


 



((عواملی که بعد از تولد اهمیت بیشتری دارند ))


عوامل فراوانی موجب نارسایی و عقب ماندگی ذهنی کودک بعداز تولد میگردد ، ابتلا کودک به بعضی از بیماریها خصوصاً‌ در ماههای اول زندگی در رشد هوشی یا عقب ماندگی اهمیت فراوانی دارد . خوشبختانه اکثر بیماریهای عفونی رایج را با استفاده از واکسیناسیون می توان پیشگیری کرد .


از جمله عوامل مهم بعداز تولد که در بروز عقب ماندگی ذهنی موثرند به شرح زیر  می باشد :


انواع مننژیت :


 این بیماریها به خصوص در هفته ها و ماههای اول تولد اثری نامطلوب بر روی کودک دارند و اگر با تب شدید همراه باشد و منجربه حالت اغماء شود احتمال تاثیر بر رشد هوشی کودک و در نتیجه عقب ماندگی ذهنی نیز بیشتر میشود . مننژیت از جمله بیماریهایی است که اگر در دوران خرد سالی به زودی و به موقع تشخیص داده نشده ودرمان نگردد موجب اختلالات مغز و سلسله اعصاب و بروز عقب ماندگی ذهنی    می گردد .


مسمومیت ها :


 در برخی از موارد مسمومیت های غذایی و دارویی در کودک و به ویژه در دوران شیر خوارگی و خرد سالی باعث ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی و بالنتیجه عقب ماندگی ذهنی می گردد .


ضربه های وارده بر مغز کودک :


 در بعضی از موارد به علت اختلالات غدد داخلی به ویژه غده های هیپوفیز و تیرویید نارسایی هایی در سوخت و ساز بدن کودک فراهم می شود که از جمله مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک میگردد و این نقص در غدد و متابولیسم بدن تولید ناهنجاری مینماید که موجب اختلالات گوناگون در فعالیت ذهنی و حسی و حرکتی می شود .


کمبود غذا و سوء تغذیه :


 کمبود مواد غذایی موجب کمبود رشد جسمانی و روانی و در نتیجه ناتوانی جسمی و عصبی می شود که ممکن است نارسایی رشد هوشی تولید نماید . سوء تغذیه در دراز مدت اثرات قطعی بر روی بهره هوشی کودک به همراه خواهد داشت .


ادامه مطلب...