چگونه مردان را به سخن واداریم؟

چگونه مردان را به سخن واداریم؟
نمی‌دونم به چی فکر می‌کنه چون اون هیچ وقت در مورد احساسش با من حرف نمی‌زنه."
ایـن جمله بـه گوشتان آشنا است؟ برای اکثر زنان، واداشتن شوهرشان بـرای اینکه احساسات درونی خود را با آنها در میان بگذارند، کار مشکلی به نظر می‌رسد. در این شرایط زن احساس می‌کند که ناموفق بوده و برای مرد سوء تعبیر پیش می‌آید. اما در این میان موضوعی وجود دارد که اغلب زن‌ها از آن بی‌اطلاع هستند. مردها می‌خواهند صحبت کنند. تحت شرایط مناسب، آنها سرتاسر شب به صحبت می‌پردازند. اکثر مردان نیاز دارند که با همسرشان درد دل نموده و کمی ‌سبک شوند. اما رمز و راز واداشتن همسرتان برای بیان احساساتش چـیسـت؟

راز شماره 1 مردان حقیقی از عدم پذیرش وحشت دارند

واقعا این درست است. اغـلب مـردها احساس می‌کنند که زن‌ها در مورد آنها بسیار منتقدانه رفتار می‌نمایند و نگران این هستند که نکند بعد از بیـان آنچـه کـه در ذهنشان می‌گذرد توسط همسرشان مورد استهزاء قرار گرفته و به عـلت عـدم پذیرش او تحقیر شوند. برای زن‌ها مهم است بدانند کـه نفس و شخصیت یک مرد شکننده‌تر از نفس و شخصیت آنها بوده و آسان‌تر مورد تهدید قرار می‌گیرد. این موضوع به خصوص زمانی که یک مرد در رابطه‌ای نـزدیک و صمیمانه بـا همسرش قـرار گرفته است بیشتر نمود پیدا می‌کند؛ او مشتاق تصدیق و عکس‌العمل‌های مثبت همسرش بوده و دوست دارد بداند که موجب خشنودی او شده است. بنابراین اگر مردی احساس نماید که شما تصمیم دارید در موردش قضاوت کنید، و یا به دلیل گفتـه‌هـایش به گونه‌ای متفاوت به او نگاه کنید، مطمئن باشید که وی صحبت نخواهد کرد.
داوری کردن در مورد شریک زندگی به معنای اجازه دادن به او بـرای بیان ذهنیاتش نبوده و شما را مشتاق برای شنیدن حرف‌های او نشان نخواهد داد. منـظور این نیست که شما نظر و ایده‌ای نداشته باشید و یا نتـوانید آن را در فرصـتی بیان کنید. یک مرد جهت بازگو نمودن درونش لازم است احساس کند به دلیل آنچه کـه هست مورد پذیرش حقیقی قرار گرفته، نه به دلیل آنچه که ممکن است شما دوست دارید باشد. صبر و بردباری نمایید. اگـر عـجـولانـه تـوسط پیشنهاد دادن نقطه نـظرات خـود با گفتن جملاتی از قبیل "خوب، اشتباه می‌کنی، من قبول ندارم" یا "از کجا این فکر مسخره بـه ذهنـت رسیــده"، در برابر عقاید او عکس‌العمل نشـان دهیـد، هـر مـردی از سـخـن گفـتن بـاز خواهد ایستاد. آنها نگران آن هستند که مبادا حرفی بسیار خصوصی از دهانشان خارج شـود کـه مطابق با تصور ذهنی شما از آنها نبوده و یا تصویری که بروز از خودشان در ذهن شما ایـجاد کرده‌اند را مخدوش کند.

راز شماره 2 شما نیز درون خود را آشکار کنید


بین زوجین بیان احساسات درونی باید به صـورت متقـابـل انـجام بگیرد. هر فردی دارای مشکلات، دغدغه‌ها و مسایل پنهانی در صندقچه قلبش می‌بــاشد. بسیاری از مردان تصور می‌کنند " اگر این مسـایـل را به او بگویم، ترکم خواهد کرد." شما مجبورید نشان دهیـد کـه جـریان ایـن نیست. به این منظور برای او از خود چیزی را فاش کنید که نشان دهد به همان اندازه‌ای که او به شما اعتماد دارد، شما نیز به او اعتماد دارید.
هنگامیکه او شروع بـه بـیان احساسات دورنی خود می‌کند، به آنچه که می‌گوید گوش فرا داده، قدمی‌به جلو بـرداشته و در عـوض پیشنهادی مثبـت ارایـه دهیـد. بعد از اینکه وی مساله‌ای خصوصی را ابراز نمود، چیزی شبیه این بگوید "خوب، اینکه چیز بدی نیست من بدتر از این‌ها بودم." یا "من واقعا آن چیزی که اتفاق افتاده را تحسین می‌کنـم." و آن چیزی از داستان را که واقعا می‌پسندید انتخاب کنید. (از مسایل ساختگی دوری کنید چون موضـوع لوس شده و تبدیل بـه دست انداختن خواهد شد. مردم همیشه می‌توانند متوجه شوند که کسی آنها را دسـت انـداخـته و این موضوع هیچ گاه ثمر بخش نخواهد بود.) به او اجازه دهید بداند که شما جانبدار او هستید و با تجربیاتش تنها نخواهد ماند.
در حالی که عملا نشان می‌دهید، مطمئن شوید که از او طرفداری می‌کنید. بسیاری از زن‌ها فقط به این دلیل به داستان‌های شوهرشان گوش می‌دهند که به او بگویند که چقـدر در مورد آن در اشتباه بوده است. آنها طرفداری شخص دیگری را می‌کنند. با ایـن حال مهم است که موضوع را از این نقطه نظر بنـگرید.

راز شماره 3 گذشته را فراموش کنید


آیـا تـا بـه حـال بـا شـوهـر خـود "گـفـتـگویی" داشـتـه‌ایـد که به بگومگوهای مـربـوط بـه نارضایتی‌های گذشته، اشتباهاتی که انجام داده، اذیت و آزارهایی که به شما روا داشته و آنچه که اکنون مدیون شما است، منتهی شده باشـد؟ چنین مـوضوعی تقریبا در هر رابطه‌ای اتفاق می‌افتند اما واقعیت باقی می‌‌ماند؛ مردها وقتی آمدنش را حس می‌کنند، آشفته حال شده و عقب می‌نشینند.
وقتی مردی از این وحشت دارد که صحبت‌هایش در آینده تـحـریف و سـوء تـعبـیر شده، به دیـگران گــفته شده و یا علیه خودش مورد استفاده قرار گیرد، بیان احسـاسـات بـرایـش غیر ممکن می‌شود و تنها راه عبور از این تله ارتباطی این اسـت کـه بدانید آنچه که در گذشته اتفاق افتاده و هــر آنچه که او انجام داده و یا گفته، شما نیز درگـیـرش بوده‌اید. هیچکس خوب مطلق و یا بد مطلق نیست. در واقـع، به جای در نظر گرفتن یک فرد به عـنـوان شخصی بد یا خوب، بهتر است که نقش‌های بازی شده در روابط و نحوه گرفتار شدنمان در نـقش‌هایـی که قدرت رها ساختن خود را از آنها نداریم، مورد توجه قرار داده شوند.
برای مثال؛ برخی از زن‌ها عـاشق بازی نمودن با قربانی عشق خود هستند. آنها برای اعتبار بخشیدن و توجیه کردن احساسـات خودشان و نیز احساس قدرتـمندی در بـرابـر شریک زندگی خود، اشتباهات و خطاهای گذشته او را بهانه می‌کنند. در حقیقت ممکن است با این روش مدتی او را برای خود نگه دارند ولی آنچه که مشخص است این رابطه متزلزل بوده و در آستانه شکست قرار دارد.
اگر می‌خواهید این وضعیت تاسف بار زندگی زناشویی را تغیـیـر داده و یـا از آن پیشگیری کرده و به شوهرتان کمک نمایید تا راحت با شما حرف بزند، این راه را امتحان کنید؛ به سهم خود در شرایطی که پیش آمده مسوولیتی را به عهده بگیرید و ببینید که به چه نحو در مورد اتفاقی که روی داده مـمکن است دخیل بوده باشید. البته این موضوع به معنای مقصر دانستن خود نیست. به شرایط با دیدی باز بـنگرید. به روی تمام مسـایلی که او "درست،" و نه "غلط" انجام داده، تمرکز کنید. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید، لیستی از آنچه که در رابطه‌تان عاید شما شده است و آنـچـه که شما در عوض نصیب شـوهـرتـان نـموده‌اید، تـهیه کنیـد. بـه زمان‌هایی کـه شما نیز مرتکب کوتاهی و قصور شده‌اید و به راه‌هایی کـه هـر دوی شـما تـوسـط آن رشد یافته و تغییر کرده‌اید، توجه نمایید.

راز شماره 4 شنونده ای استوار و ایمن باشید


آیـا داشتن روابط صادقانه امکان‌پذیر است؟ فرض بر این است که همه افراد برای صادق بودن تلاش می‌‌کنند. حقیقت این است که تعداد اندکی چنین هستند و دلیل عمده عدم صداقت این است که عواقب و نتایج آن خوب و قابل توجه می‌بـاشد. اغـلـب مردان احساس می‌کنند که زن‌هـا می‌خواهد و نیاز دارند که دروغ بشنوند چون قادر به پذیرش صادقانه حقیقت نیستند. برخی از مردها تصور می‌کنند که از بیان حقایق زندگی خود به هـمسرشان وحشت دارند چـرا کـه باعث آشفتگی و اضطراب وی خواهد شـد. در واقـع، بسیاری از زنان برای کنترل شوهر و رابطه خود از احساساتشان استفاده می‌کنند. آنها پاسخ‌های بخصوصی را از شوهر خود طلب می‌کـنند و در صورتی که آن پاسخ‌ها را دریافت ندارند، احساس پریشانی خواهند نمود. سپس وقتی شوهرشان دهان نگشوده و صحبتی نمی‌کند، متعجب می‌گردند.
متاسفانه، بسیاری از زنان تصوراتی قدرتمند از چگونگی احسـاس و تـفکر یک مرد را نیز در سـر می‌پرورانند که این نـوع خـیـال پـردازی بـاعث ویرانی حقیقت شده و بـنـابـراین این گـونه بـه مردان اجازه می‌دهند که از طریق طرز برخوردهای مختلف متوجه شوند کـه نیازی به بیان حقیقت نداشته و آنها نیز تمایلی به دانستن حقیقت ندارند. واضح است؟ اکثر زن‌ها در این مـورد مقصرند، امـا اشـتیاق بـرای گوش دادن به آنچه که او مجبور است بگویید سرآغاز یک رابطه کامل حقیقی محسوب می‌گردد. این باعث می‌شود تا یک مرد احـساس کند شریکی ثابت قدم دارد که در پستی بلندی‌های زندگی همراه او خـواهـد بود.
اگر برای خروج از ایـن تصورات غیر واقعی آمادگی دارید، زمان آن رسیده که سه چیز را از خـود سـوال کنـید. چه میزان از حقیقت را می‌توانید تحمل کنید؟ چقدر واقعا نیاز داریـد؟ آیا از شوهر خود می‌خواهید کـه تـصـویری خیالی بـرای شما باشید و آیـا مشتاقید به او اجـازه دهیـد حقیقی گردد؟ این‌ها سوالاتی بزرگ هستند. شاید نتوانید همین حالا تمام واقعیت را به یک باره دریابید، اما قطـعـا می‌توانید عـضلات بردباری خود را پرورش داده و در مسیری مستقیم حرکت نمایید.

راز شماره 5 با خودتان صادق باشید- آگاه باشید


این پرسشی قدیمی‌ ولی خـوب است؛ اگر با خودمان صادق نباشیم چگونه می‌توانیم با دیگران صداقت داشته باشیم؟ بهترین روش کمک بـه هر مـرد برای بیان راحت احساساتش این است که ابتدا خود شما راحـت بـوده، طبـیعی رفـتـار نـمـوده صادق بوده و جو گرم و قابل پذیرشی ایجاد کنید. کسانی کـه در زنـدگی بـا آنها مـواجه می‌شویم انـعــکاس بـخش‌های مختلف خودمان هستند و ما افرادی را جذب می‌کنیم که هر کدام به نـحوی ما را در عشق ورزیدن به بخش دیگری از خودمان یاری می‌کنند.
به همین دلیل است که عناوین مصرح شده در این مقاله را نه تنها در مورد مردان، بلکه باید در رابطه با خـودمـان هـم به کـار بـبـندیم. بــرای مثال؛ آیا شما قادرید از قضاوت درمورد خودتان بگذرید؟ آیـا نارضـایـتی حـاصـل از اشتـبـاهاتی کـه در گذشته مرتکب شده‌اید را پایان می‌دهید؟ و آیا همیشه در انجام اشتباهاتی که مرتکب شده‌اید پافشاری می‌کنید؟ وقتی با خود به این طریق رفتار می‌نـمایـیـد، طبیـعـتا با شریک زندگی خود نیز به همین مـنوال رفــتار خواهید کرد. اگر شما در جوانی همیشه مورد بدرفتاری قرار گرفته و یـا در برخی از مسایل احساس کمـبود نـمـوده بـاشید، احـتمـال دارد همیـن رویـه را در مــورد شوهرتان در پیش بگیرید.
آگاهی در اینجا نقش تعیین کننده‌ای دارد. اگر می‌خواهید فضای پویاتر و بازتری را بین خود و شوهرتان ایجاد کنید، فهرست دقیقی از نـحوه رفـتار و مراعات خود با خود و نحوه برخورد نـزدیکانتان در گذشته با خود را تهیـه کنـید. اگر صدمه دیده‌اید، این فرصتی برای شما خواهد بود که تصمیم بگیرید دیگر زندگی خود را بر اساس معیارهای گذشته بنا نکنید. آن را تغییر دهید. تصمیم بگیرید در برابر خـود و کـسی کـه با او هستید، مهربان و پذیرا باشید.
گاهی اوقات ما در برابر فرد دیگری تسلیم می‌شویم به این انتظار که او نیز همین کار را انجام دهد. وقتی آن محقق نمی‌شود، خشمی ‌پنهانی شروع به پیدایش می‌کند. چنین حالتی باعث بروز رفتارهای متناقص و عـدم صداقت با خود و دیگران خواهد شد. برای رسیدن بـه عدالت واقعی باید بدانید که به همان اندازه‌ای که می‌بـخشید، بـه همان انـدازه هم به دست می‌آورید. وقتی به فردی احترام و توجهی مطلق را روا می‌داریـد، آن احترام و توجه را به خود نیز مبذول می‌نمایید. شما بهترین روش را در پیش گرفته‌اید و اثرات و نتایج سودمنـد آن دیر یا زود نمایان خواهند شد. زمانی که با دیگران طوری رفتار می‌کنید کـه مـورد احترامتان است، درحقیقت حسی از ارزش و اعتبار را ایجاد می‌نمایید.
با خودتان صادق باشید و متوجه خواهید شد که این عمل مسری است. شریک زندگـی شما به همین منوال رفتارش را پیش خواهد گرفت. او به صورتی راحت و طبیعی صحبــت کرده و احساست واقعیش را ابراز خواهد نمود.
منبع: www.noandish.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد